۱۳۸۸ بهمن ۳, شنبه

گزارش تکمیلی از مراسم گرامیداشت تولد ندا آقا سلطان




امروز شنبه 3 بهمن ماه سالروز تولد ندا اقا سلطان نماد آزادیخواهی مردم ایران بود .نزدیک به ساعت 14 به قطعه 257 رسیدیم سنگ قبر ندا با شمع های روشن و گل های رز پر پر شده و عکس های کودکی ندا تزئین شده بود .از همان لحظه اول یک مامور در حوالی قطعه 257 گشت می زد لباس شخصی ها با اتومبیل ها و موتورهایشان هر از چندی دور قطعه 257 گشت می زدند .ا

مادر ندا می گفت نگذاشتند برای ندا ختم ٰ چهلم بگیرم تولدش را باید می گرفتم اگرچه روز قبل با محمد برادر ندا تماس گرفته بودند و گفته بودند برای برگزاری مراسم سالروز تولد ندا مشکلی نیست فقط شعار ندهید .رفته رفته به تعداد مادران عزادار و حامیان آنها و خانواده ندا که برای گرامیداشت سالروز تولد ندا به سر مزارش می آمدند بیشتر می شد بیش از دهها نفر از مردم توانسته بودند خودشان را به قطعه 257 برسانند .مادر ندا با دیدن تک تک مردمی که می آمدند در حالیکه با صدای بلند گریه می کرد به ندا می گفت بلند شو ببین چقدر مهمان داری پارسال تنها بودی بلند شو .مادر ندا گاهی اوقات در کنار سنگ قبر ندا می نشست و مدتها به سنگ قبر ندا خیره می شد گویی که زمان تولد ندا ٰ‌زمانی که از شیره جانش به او شیر داد و لحظه لحظه بزرگ شدن ندا را به یاد می آورد و مادران و بقیه مردم با نگاه کردن به مادر ندا و سنگ قبر ندا گویی آخرین نگاه ندا لحظه ای که با چشماانی باز و لبهایی بسته آزادی را فریاد می زد به یاد می آوردند .

کیک تولد ندا روی سنگ قبرش قرار گرفت با عدد 27 مادر ندا می گریست و فریاد می زد که عزیز دلم 27 ساله شد ندای من 27 ساله شد ندای مردم ایران 27 ساله شد .

جمعیت که بیشتر شد حدود ساعت 14:45 دو اتومبیل نیروی انتظامی روبروی قطعه 257 ایستادند مامورها با 3 لباس شخصی پیاده شدند .خاله ندا مشغول عکس گرفتن از سنگ قبر ندا بود که ماموران پدر ندا را خواستند و بعد از آن خاله ندا را صدا زدند موبایلش را گرفتند و عکس های داخل آن را نگاه کردند.

مادر اشکان سهرابی تلفنی خبر داد که در مسیر نواب ماموراها جلوی اتومبیل ها را می گیرند و از حرکت و ورود مردم به سمت بهشت زهرا جلوگیری می کنند حتی 15 دقیقه مانع حرکت خانواده اشکان شده بودند و بالاخره توانسته بودند از مسیری دیگر خود را به بهشت زهرا برسانند .در پایان مادران عزادار در کنار سنگ قبر ندا ایستادند و آرام با هم این شعر پروین را زمزمه می کردند

تو رفتی و دلم غمین شد از آن شبی که برنگشتی

جهان که شادی آفرین بود به چشم من غم آفرین شد

از آن شبی که برنگشتی

لالالالا .

ساعت 15:25 بود که یک ون سفید بدون علامت در مقابل قطعه 257 ایستاد و چند لباس شخصی از آن خارج شدند انگار آمده بودند تا از حضور بیشتر مردم جلوگیری کنند و جمعیت را پراکنده کنند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

03 بهمن 1388 برابر با 23 ژانویه 2010


http://pejvakzendanyan.blogfa.com

pejvak_zendanyan10@yahoo.com

pejvakzendanyan@gmail.com

Tel.:0031620720193

هیچ نظری موجود نیست: