شنبه ای مه آلود
این شنبه نیز سركوبگران ضد آزادی بشر به مادران داغدارو حامیانشان رحم نكردند !وآنهارا در كمال بیرحمی با تر فند های خاص خودشان به این معنا كه چند سوال را باید جواب بدهید ویا پرسشنامه ای را باید پر كنید آنها را به داخل ماشین هایی كه از قبل آماده كرده بودند به مركز نگهداری بازداشت شده ها در وزرا بردند!
ساعت 5 كه به پارك رسیدم سكوت عجیبی بود انگار همه جا را مه گرفته بود فقط سكوت بود دیگرچشم ها حرف نمیزدند
كسی اشاره ای نمیكرد همه پنهان چشمها بسته لبها با سوزن سكوت دوخته شده بود تمام گوشه وكنار پارك پراز مامور بود.
به تنهایی گام بر میداشتم وبا چشمانم در گوشه وكنار به دنبال دوستانم میگشتم تااینكه دست مهربانی مرا به سوی خود كشید واز پارك بیرون بردوگفت: دوستانت را گرفتند !از پارك بیرون آمدم اما همچنان دلم در آنجا ماند در كنار جای پای دوستانم در آن شنبه مه آلود .....
یکی از حامیان مادران عزادار
19/10/88
انتشار:فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
http://pejvakzendanyan.blogfa.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر