به نام خدا،
تبيين ماهيت انتخابات و پيامدهاي آن،
ملت رشيد و آزاده ايران؛
همانطور كه انتظار مي رفت باند غالب نظام حاكم با تقلب بي سابقه و به واقع وارونه سازي كامل نتيجه انتخابات و بدون توجه به آراي ، انتخابات را به نفع خودش مصادره كرد و رئيس جمهور مورد نظر خودش را از صندوقهاي آرا بيرون آورد. دليل شركت و ماهيت آراي آنها عميقا قابل تامل است. اين براي دومين بار است كه مردم با استفاده از ابزاري كه خود دولت در اختيار آنها نهاده است راي به نفي ذات و ماهيت نظام مي دهند. بار اول نظام شوكه شده بود و چاره اي جز تسليم اوليه نداشت اگر چه بعدا به تدريج و با كمك ماهيت رياكار و ناپي گير خود مدعيان اصلاح طلبي ، آن راي را مصادره و نابود كرد اما اين بار از همان آغاز و كاملا برنامه ريزي شده سعي كرد آنرا مصادره به مطلوب نمايد. اين واقعه شگفت انگيز مردم در مسابقه فتح نظام از يك طرف و دهن كجي گستاخانه باند غالب از طرف ديگر ، هم زمان اوج اراده جامعه براي تغيير و آزادي و اراده باند غالب براي انجماد و استبداد را نشان مي دهد. اما پر واضح است كه علي رغم تصور باند غالب ، برنده سازي برنامه ريزي شده پايان ماجرا نبود و نيست بلكه تازه آغاز ماجراست. در همين رابطه نكات زير قابل توجه و تذكر است:
1- اين واقعه ثابت كرده است كه بازي تغيير دولت براي تثبيت نظام ديگر كارايي نخواهد داشت و از اين به بعد ديگر دولت و نظام جدايي ناپذيرند و هر سياستي براي تغيير بايد تغيير نظام را نشانه بگيرد و باز به همين دليل ايده تغيير از درون نظام و با كمك عوامل و جناح هاي آن ديگر ايده درست و معقول نيست. اگر چه اين جناح ها در مسير گذار مي توانند نقش مسئولانه و حتي تاريخي ايفا كنند. آن هايي هم كه از درون نظام خواهان تغييرات و دگرگوني هاي اساسي هستند بايد اين تغيير را از خود و اركان نظام شروع كنند كه از جمله مهمترين اين اركان قانون اساسي نظام است كه بايد به نفع حاكميت مردم تغيير كند. وضعيت به وجود آمده ثابت كرده است كه بدون تغيير اين نظام امكان استيفاي حقوق مردم وجود ندارد.
2- نفي نظام در هيچ حال به معني تاييد خشونت نيست. اگر چه نظام هم خشونت مي ورزد و هم طالب خشونت است اما مردم و معترضين نبايد به اين دام بيفتند. اراده يك پارچه مردم براي تغيير همه ترفندها را خنثي مي كند و راه را براي تغييرات اساسي باز مي كند. ضمن اين كه نفي خشونت به معناي عدم پيگيري و پرداخت هزينه نيست. مبارزه سياسي در همه حال محتاج فداكاري است. يادمان باشد كه مقتداي تاريخي نفي خشونت؛ عيسي مسيح خودش قرباني خشونت مثال زدني شد. دليل آن هم پيگيري مسئولانه رسالتش بود. در طريق عشقبازي امن و آسايش بلاست.
3- حضور پررنگ و گسترده مردم در همه عرصه هاي سياسي يقينا از درك عميق آنها براي تغيير در ساختار سياسي مملكت حكايت مي كند اما گستاخي و دهن كجي باند غالب از كجا سرچشمه مي گيرد؟ صرف نظر از انگيزه حفظ قدرت و ثروت ، به نظر مي آيد كه باند غالب نظام حاكم در درجه اول با اتكا به عوامل بيگانه كه در مراودات پنهاني ok (اوكي) لازم را داده بودند، به چنين درازدستي مبادرت ورزيده است. در درجه دوم هم باند غالب اصلا جناحهاي داخل نظام را قابل توجه براي پاسخگويي ندانسته است. يقينا با وارد شدن پارامتر مردم و مخالفين نظام به صحنه معادلات سياسي و مبارزات آزاديخواهانه اين هردو تكيه گاه از بين خواهد رفت. حضور گسترده مردم و مخالفين نظام در عرصه انتخابات و اعتراضات بعد از آن ، نويد بخش شفافيت و مشروعيت بيش از پيش عمل سياسي خواهد شد جالب اين جاست كه قدرتهاي بين المللي هم عليرغم ميل باطني خودشان و با وجود رفتار كج دار و مريز اوليه كم كم دارند تسليم اراده مردم ايران مي شوند. حضور مردم و جريانات مخالف نظام باطل السحر تمام جادوگريهاي نظام حاكم و حاميان بين المللي آن خواهد بود.
4- وقايع بوجود آمده بايد به ويژه براي اصلاح طلبان و دگرگوني خواهان داخل نظام سبب يك عبرت تاريخي بشود.سياستي كه امروز با چنين وقاحت ، گستاخي و دهن كجي حتي جناح هاي داخل نظام را بي محابا منكوب و سركوب مي كند همان سياستي است كه در طول سي سال گذشته با هم دستي و حتي پايه گذاري همين مدعيان اصلاح طلبي بر عليه مخالفين نظام اعمال شده بود. قربانيان جديد يا همان چاه كن هاي به چاه افتاده بايد براي هميشه اين سياست و رويه را كنار بگذارند و حق حاكميت مردم را به رسميت بشناسند و از اين پس در خدمت راه آزادي و پيشرفت مردم باشند و تفكر خودي و غير خودي را كنار بگذارند.
5- دليل اينكه اين بار نظام حاكم و باند غالب آن با مقاومت مواجه شد و نتوانست هر كاري كه دلش خواست با راي مردم انجام دهد اين است كه پتانسيل جامعه و مطالبات مردم براي تغيير بسيار بالا رفته است جناح مغلوب هم مي داند كه اگر اين بار خائنانه تن به سازش بدهد براي هميشه از صحنه سياسي _ اجتماعي ايران حذف خواهد شد. مجموع اين وضعيت را بايد به فال نيك گرفت. اصلاح طلبان حكومتي بايد ضمن درك عميق از وضعيت جامعه ايران خودشان را با مطالبات بر حق مردم هماهنگ كنند و ديگر به فكر سنگ اندازي در مسير دموكراسي خواهي و حقوق بشر در جامعه نيفتند. آن ها بايد بدانند كه در وضعيت فعلي آن ها صرفا بهانه اي براي اعتراضات مردمي هستند و ماهيت اين اعتراضات بسيار عميق تر از اين هاست. چراغ حق خواهي و آزادي طلبي و پيشرفت ديگر خاموش شدني نيست. با قرار گرفتن اراده مردم در مقابل اراده نظام ، مبارزه سياسي كم كم دارد تضاد اصلي را نشانه مي گيرد و هدف قرار مي دهد.
6- تا آن جا كه به انتخابات به عنوان يك روش و يك امكان براي تغييرات اساسي سياسي مربوط مي شود تنها آن انتخاباتي مي تواند مفيد و موثر باشد كه با حضور كليه گروه ها و جريانات موجود در جامعه به شكل كاملا دموكراتيك و به دور از فيلترها و سازوكارهاي محدودساز نظام و با حضور سازمان ملل و ديگر نهادهاي نظارتي بين المللي برگزار شود. در غير اين صورت نتيجه همان است كه در طول سي سال گذشته و به ويژه در اين انتخابات شاهد آن بوده ايم. تا نهادينه شدن دموكراسي در ايران ، مردم و تمامي جريانات بايد به داوري بين المللي تن بدهند.
7- ما ضمن محكوم كردن خشونت ها و كشتارهاي انجام شده توسط حكومت و جريانات خودسر آن ، اميدواريم كه مردم آزاده و آزاديخواه ايران به همراه تمامي مخالفين چه در داخل و چه در خارج صبورانه ، استوار و پيگير خواهان مطالبات آزاديخواهانه و حقوق بشري و به خصوص حق راي خود باشند. امروز ديگر همه مي دانند تضاد اصلي جامعه ما تضاد مردم و نظام حاكم و به عبارت ديگر تضاد آزادي و استبداد است. پس هدف بايد حل اين تضاد باشد. انتخابات دموكراتيك مي تواند اولين گام و گام اول اين مسير باشد. وقتي اراده ملي حول اين هدف شكل بگيرد راه به خودي خود باز خواهد شد. درهاي رحمت الهي هميشه براي روندگان آن باز است.
به اميد راستي ، آزادي و برابري
زندانیان سیاسی بند 350 زندان اوین
25 خردادماه سال 1388
علي صارمي
سيد ظهور نبوي چاشمي
ميثاق يزدان نژاد
انتشار: فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
http://pejvakzendanyan.blogfa.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
Tel.: 0031620720193
تبيين ماهيت انتخابات و پيامدهاي آن،
ملت رشيد و آزاده ايران؛
همانطور كه انتظار مي رفت باند غالب نظام حاكم با تقلب بي سابقه و به واقع وارونه سازي كامل نتيجه انتخابات و بدون توجه به آراي ، انتخابات را به نفع خودش مصادره كرد و رئيس جمهور مورد نظر خودش را از صندوقهاي آرا بيرون آورد. دليل شركت و ماهيت آراي آنها عميقا قابل تامل است. اين براي دومين بار است كه مردم با استفاده از ابزاري كه خود دولت در اختيار آنها نهاده است راي به نفي ذات و ماهيت نظام مي دهند. بار اول نظام شوكه شده بود و چاره اي جز تسليم اوليه نداشت اگر چه بعدا به تدريج و با كمك ماهيت رياكار و ناپي گير خود مدعيان اصلاح طلبي ، آن راي را مصادره و نابود كرد اما اين بار از همان آغاز و كاملا برنامه ريزي شده سعي كرد آنرا مصادره به مطلوب نمايد. اين واقعه شگفت انگيز مردم در مسابقه فتح نظام از يك طرف و دهن كجي گستاخانه باند غالب از طرف ديگر ، هم زمان اوج اراده جامعه براي تغيير و آزادي و اراده باند غالب براي انجماد و استبداد را نشان مي دهد. اما پر واضح است كه علي رغم تصور باند غالب ، برنده سازي برنامه ريزي شده پايان ماجرا نبود و نيست بلكه تازه آغاز ماجراست. در همين رابطه نكات زير قابل توجه و تذكر است:
1- اين واقعه ثابت كرده است كه بازي تغيير دولت براي تثبيت نظام ديگر كارايي نخواهد داشت و از اين به بعد ديگر دولت و نظام جدايي ناپذيرند و هر سياستي براي تغيير بايد تغيير نظام را نشانه بگيرد و باز به همين دليل ايده تغيير از درون نظام و با كمك عوامل و جناح هاي آن ديگر ايده درست و معقول نيست. اگر چه اين جناح ها در مسير گذار مي توانند نقش مسئولانه و حتي تاريخي ايفا كنند. آن هايي هم كه از درون نظام خواهان تغييرات و دگرگوني هاي اساسي هستند بايد اين تغيير را از خود و اركان نظام شروع كنند كه از جمله مهمترين اين اركان قانون اساسي نظام است كه بايد به نفع حاكميت مردم تغيير كند. وضعيت به وجود آمده ثابت كرده است كه بدون تغيير اين نظام امكان استيفاي حقوق مردم وجود ندارد.
2- نفي نظام در هيچ حال به معني تاييد خشونت نيست. اگر چه نظام هم خشونت مي ورزد و هم طالب خشونت است اما مردم و معترضين نبايد به اين دام بيفتند. اراده يك پارچه مردم براي تغيير همه ترفندها را خنثي مي كند و راه را براي تغييرات اساسي باز مي كند. ضمن اين كه نفي خشونت به معناي عدم پيگيري و پرداخت هزينه نيست. مبارزه سياسي در همه حال محتاج فداكاري است. يادمان باشد كه مقتداي تاريخي نفي خشونت؛ عيسي مسيح خودش قرباني خشونت مثال زدني شد. دليل آن هم پيگيري مسئولانه رسالتش بود. در طريق عشقبازي امن و آسايش بلاست.
3- حضور پررنگ و گسترده مردم در همه عرصه هاي سياسي يقينا از درك عميق آنها براي تغيير در ساختار سياسي مملكت حكايت مي كند اما گستاخي و دهن كجي باند غالب از كجا سرچشمه مي گيرد؟ صرف نظر از انگيزه حفظ قدرت و ثروت ، به نظر مي آيد كه باند غالب نظام حاكم در درجه اول با اتكا به عوامل بيگانه كه در مراودات پنهاني ok (اوكي) لازم را داده بودند، به چنين درازدستي مبادرت ورزيده است. در درجه دوم هم باند غالب اصلا جناحهاي داخل نظام را قابل توجه براي پاسخگويي ندانسته است. يقينا با وارد شدن پارامتر مردم و مخالفين نظام به صحنه معادلات سياسي و مبارزات آزاديخواهانه اين هردو تكيه گاه از بين خواهد رفت. حضور گسترده مردم و مخالفين نظام در عرصه انتخابات و اعتراضات بعد از آن ، نويد بخش شفافيت و مشروعيت بيش از پيش عمل سياسي خواهد شد جالب اين جاست كه قدرتهاي بين المللي هم عليرغم ميل باطني خودشان و با وجود رفتار كج دار و مريز اوليه كم كم دارند تسليم اراده مردم ايران مي شوند. حضور مردم و جريانات مخالف نظام باطل السحر تمام جادوگريهاي نظام حاكم و حاميان بين المللي آن خواهد بود.
4- وقايع بوجود آمده بايد به ويژه براي اصلاح طلبان و دگرگوني خواهان داخل نظام سبب يك عبرت تاريخي بشود.سياستي كه امروز با چنين وقاحت ، گستاخي و دهن كجي حتي جناح هاي داخل نظام را بي محابا منكوب و سركوب مي كند همان سياستي است كه در طول سي سال گذشته با هم دستي و حتي پايه گذاري همين مدعيان اصلاح طلبي بر عليه مخالفين نظام اعمال شده بود. قربانيان جديد يا همان چاه كن هاي به چاه افتاده بايد براي هميشه اين سياست و رويه را كنار بگذارند و حق حاكميت مردم را به رسميت بشناسند و از اين پس در خدمت راه آزادي و پيشرفت مردم باشند و تفكر خودي و غير خودي را كنار بگذارند.
5- دليل اينكه اين بار نظام حاكم و باند غالب آن با مقاومت مواجه شد و نتوانست هر كاري كه دلش خواست با راي مردم انجام دهد اين است كه پتانسيل جامعه و مطالبات مردم براي تغيير بسيار بالا رفته است جناح مغلوب هم مي داند كه اگر اين بار خائنانه تن به سازش بدهد براي هميشه از صحنه سياسي _ اجتماعي ايران حذف خواهد شد. مجموع اين وضعيت را بايد به فال نيك گرفت. اصلاح طلبان حكومتي بايد ضمن درك عميق از وضعيت جامعه ايران خودشان را با مطالبات بر حق مردم هماهنگ كنند و ديگر به فكر سنگ اندازي در مسير دموكراسي خواهي و حقوق بشر در جامعه نيفتند. آن ها بايد بدانند كه در وضعيت فعلي آن ها صرفا بهانه اي براي اعتراضات مردمي هستند و ماهيت اين اعتراضات بسيار عميق تر از اين هاست. چراغ حق خواهي و آزادي طلبي و پيشرفت ديگر خاموش شدني نيست. با قرار گرفتن اراده مردم در مقابل اراده نظام ، مبارزه سياسي كم كم دارد تضاد اصلي را نشانه مي گيرد و هدف قرار مي دهد.
6- تا آن جا كه به انتخابات به عنوان يك روش و يك امكان براي تغييرات اساسي سياسي مربوط مي شود تنها آن انتخاباتي مي تواند مفيد و موثر باشد كه با حضور كليه گروه ها و جريانات موجود در جامعه به شكل كاملا دموكراتيك و به دور از فيلترها و سازوكارهاي محدودساز نظام و با حضور سازمان ملل و ديگر نهادهاي نظارتي بين المللي برگزار شود. در غير اين صورت نتيجه همان است كه در طول سي سال گذشته و به ويژه در اين انتخابات شاهد آن بوده ايم. تا نهادينه شدن دموكراسي در ايران ، مردم و تمامي جريانات بايد به داوري بين المللي تن بدهند.
7- ما ضمن محكوم كردن خشونت ها و كشتارهاي انجام شده توسط حكومت و جريانات خودسر آن ، اميدواريم كه مردم آزاده و آزاديخواه ايران به همراه تمامي مخالفين چه در داخل و چه در خارج صبورانه ، استوار و پيگير خواهان مطالبات آزاديخواهانه و حقوق بشري و به خصوص حق راي خود باشند. امروز ديگر همه مي دانند تضاد اصلي جامعه ما تضاد مردم و نظام حاكم و به عبارت ديگر تضاد آزادي و استبداد است. پس هدف بايد حل اين تضاد باشد. انتخابات دموكراتيك مي تواند اولين گام و گام اول اين مسير باشد. وقتي اراده ملي حول اين هدف شكل بگيرد راه به خودي خود باز خواهد شد. درهاي رحمت الهي هميشه براي روندگان آن باز است.
به اميد راستي ، آزادي و برابري
زندانیان سیاسی بند 350 زندان اوین
25 خردادماه سال 1388
علي صارمي
سيد ظهور نبوي چاشمي
ميثاق يزدان نژاد
انتشار: فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
http://pejvakzendanyan.blogfa.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
Tel.: 0031620720193
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر