۱۳۸۸ خرداد ۱۶, شنبه

شعرهای سروده شده زندانی سیاسی ارژنگ داودی



زندانی سیاسی
چه شکوفایی شکوهمندی
در بهشت جان نشسته
همه درسهای پایداری را
سنگر به سنگر
چندان دردمندانه
از سر گذرانده¬ام
که همه را
هماره از بر
فرا یاد زمانه می¬آرم

چه شکوفایی شکوهمندی
همه ترانه¬های پایداری
به بانگ پرطنین رزم
امیدوارانه
مرا به خود می¬خوانند
و در احاطه ردیف دست¬هایی
که پیامی در دست دارند
دست¬های عاشقم را
صمیمانه
گرم می¬فشارند

چه شکوفایی شکوهمندی
همه زندانهای پایداری
از اوین
تا رجایی شهر
تا مرکزی بندرعباس
مرا
چه خوب می¬شناسند
و در انکسار و اتابه¬های آزادی
همه روزهای پریشان
چون جمعه خونین 49
همه ماههای سوگوار
چون شهریور 57
همه فصلهای تاریک
چون تابستان تلخ 67
مرا
از شیار نشسته بر چهره شکسته¬ام
فروتنانه
به یاد می¬آرند

چه شکوفایی شکوهمندی
همه بندهای اسارت
از بند یک سیاسی
در شرم¬زار اوین
تا بند آخر خطی¬ها
در سوگسار رجایی شهر
مرا در دل خود
جانانه پذیرایند
و همه شبهای سیاه
در سلول¬های انفرادی
از 2-الف تا 240
از تهران
تا گوهردشت
تا بندرعباس
مرا چندان روسپید یافتند
که شعرهایم را
بر دل و دیوار این بیداد
فریادمندانه
حک کرده¬اند

چه شکوفایی شکوهمندی
همه درسهای پایداری را
نکته به نکته
از بر می¬دانم
همه ترانه¬های پایداری
سنگر به سنگر
به آوای بلند
مرا به خود می¬خوانند
هم بندهای سیاسی
مرا و یادنوشته¬هایم را
در خودآگاه زمانه
به خاطر سپرده¬اند
و همه سلولهای انفرادی
هنگام به دیوارهای دور و بر
شرم¬آگین می¬نگرند
با بغض گلویی
که از خون لاله¬ها داغ است
هقاهق کنان
به هیهات می¬گویند
ما را ببین
چه خوش¬خیالانه فکر می¬کردیم
که با انقلاب 57
زندانی سیاسی
به تاریخ
به ابدیت پیوست

چه شکوفایی شکوهمندی
در بهشت جان نشسته
همه روزهای پریشان
همه شبهای سیاه
همه ماههای سوگوار
و همه فصلهای تاریک
مرا
از شیار نشسته بر چهره شکسته¬ام
چه نیک می¬شناسند
و از لابلای فرصت سرد میله¬ها
دست¬های عاشقم را
صمیمانه
چه گرم می¬فشارند

انتشار:
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران


http://pejvakzendanyan.blogfa.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
tel. : 0031620720193

هیچ نظری موجود نیست: