۱۳۸۹ فروردین ۱۱, چهارشنبه

یکی از هموطنان بهائی بیش از 3 ماه در بلاتکلیفی بسر می برد

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،پیام ولی یکی از هموطنان بهائی که در جریان دستگیریهای روز عاشورا دستگیر و به بند سپاه در زندان گوهردشت کرج منتقل شد و از آن زمان تاکنون در بلاتکلیفی بسر می برد.

آقای پیام ولی بدلیل اعتقادات مذهبی اش به بهائیت در جریان دستگیریهای گسترده عاشورا دستگیر و به بند سپاه که در دست بازجویان وزارت اطلاعات می باشد انتقال یافت او برای چند هفته تحت بازجوئی و فشارهای جسمی و روحی قرار داشت که وی را وادار به اعترافات دروغین جهت پرونده سازی نمایند. سپس او را از بند سپاه به بند 4 زندان گوهردشت کرج منتقل شد و در حسینیه این بند که چند برابر ظرفیت آن زندانی جای داده اند قرار دادند . زندانیان برای استراحت باید بصورت کتابی کنار هم بخوابند. آنها زمین خواب هستند و از داشتن پوشش کافی برای استراحت محروم هستند.

بازجویان وزارت اطلاعات برای تحت فشار قرار دادن آقای پیام ولی او را مجددا 10 روز مانده به عید نوروز به سلولهای انفرادی بند سپاه منتقل کردند و دور جدید بازجوئیها و شکنجه های شدید روحی علیه او آغاز گردید. این بازجوئیهای و فشارهای روحی تا 2 فروردین ماه ادامه داشت و مجددا او را به بند 4 زندان گوهردشت کرج منتقل کردند.

آقای پیام ولی علیرغم گذشت بیش از 3 ماه از دستگیری و بازداشتش به صرف داشتن اعتقادات مذهبی به بهائیت در بلاتکلیفی بسر می برد.از طرفی دیگر او را دائم به اطلاعات زندان می برند و وی را مورد تهدید قرار می دهند که علت دستگیری و بازداشتش را نباید با سایر زندانیان در میان بگذارد و از داشتن ارتباط با سایر زندانیان و بخصوص زندانیان سیاسی خوداری کند در غیر اینصورت عواقب آن متوجه وی خواهد شد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، دستگیری ، قرار دادن در سلول انفرادی ،شکنجه این زندانی به دلیل داشتن اعتقادات مذهبی به بهائیت که یک امر شخصی افراد است را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری و مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای آزادی این زندانی است.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
11 فروردین 1389 برابر با 31 مارس 2010

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

دیدبان حقوق بشر



http://pejvakzendanyan.blogfa.com

pejvak_zendanyan10@yahoo.com

pejvakzendanyan@gmail.com

Tel. : 0031620720193

۱۳۸۹ فروردین ۱۰, سه‌شنبه

بهروز جاوید طهرانی در معرض انتخاب در کنار قاتلان حرفه ای و یا در سلول انفرادی(سگدونی)

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی در معرض انتخاب ، قرار گرفتن در کنار قاتلان حرفه ای که هدف حذف فیزیکی او است و یا باقی ماندن در سلولهای انفرادی بند 1 معروف به سگدونی و ادامه شکنجه های وحشیانه و غیر انسانی است.

روز دوشنبه 9 فروردین ماه زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی در معرض 2 انتخاب قرار داده شد.انتخاب اول خروج از سلولهای انفرادی و رفتن به سالن 3 بند 1 زندان گوهردشت و قرار گرفتن در سلول باند مافیایی که توسط مسئولین زندان برپا شده و حمایت می شود و در سرکوب زندانیان ،جاسوسی ، توضیع مواد مخدر و ارتکاب قتل در زندان شهرت دارند قرار گیرد که عملا از این طریق قصد دارند او را توسط این باند مافیایی که عامل مسئولین زندان هستند حذف فیزیکی نمایند.انتخاب دوم ماندن در سلولهای انفرادی بند 1 معروف به سگدونی است و ادامه یافتن شرایط طاقت فرسا و غیر انسانی است. زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی از پذیرفتن خواست کرمانی،فرجی و آخریان که هدف آنها حذف فیزیکی او است خوداری کرد و به آنها گفت : من باید در کنار سایر زندانیان سیاسی قرار گیرم و هر دو پیشنهاد شما غیر انسانی و غیر قانونی و غیر قابل قبول است.

کرمانی رئیس حفاظت و حسن آخریان رئیس بند 1 مدت بازداشت او را در سلولهای انفرادی معروف به سگدونی تمدید کردند. این در حالی است که پیش از این به او گفته شده بود که به مدت 20 روز در سلولهای انفرادی باقی خواهد ماند که این مدت عملا روز یکشنبه به پایان رسید.

پیش از این کرمانی و فرجی رئیس و معاون حفاظت و اطلاعات و حسن آخریان رئیس بند 1، زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی را تحت فشارهای روحی و جسمی قرار داده بودند، که او می بایست تمامی اخباری که از شرایط قرون وسطائی زندان گوهردشت کرج منتشر می گردد را تکذیب و غیر واقعی اعلام نماید. حسن آخریان بخصوص روی این موضوع تاکید داشت که زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی آزاد سازی بند 1 در روز 21 بهمن را تکذیب کند و همچنین تکذیب خبر گوشمالی دادن و عریان کردن و فرار مفتضحانه حسن آخریان از بند 1 زندان گوهردشت توسط زندانیان را تکذیب کند. در غیر اینصورت در آنجا (سگدونی)آن قدر باقی خواهد ماند تا از بین برود.

زندان سیاسی بهروز جاوید طهرانی خطاب به آنها گفت: در مرام زندانی سیاسی دروغگویی جایگاهی ندارد و ما به خاطر حق و حقیقت گویی اینجا هستیم و نمی توانیم واقعیت که روی داده را تکذیب کنیم و الا تفاوت ما و شما در چه چیزی است.

شخصیت فداکار و روحیه نوعدوستی و احترام به دیگران وتوجه خاص به مسائل و مشکلات زندانیان و سایر خصوصیات انسانی والای این زندانی سیاسی تاثیرات بسزائی در میان زندانیان عادی ایجاد کرده است بطوریکه اکثر آنها حامی او و پیگیر مستمر وضعیت این زندانی سیاسی هستند.

تهدیدات علنی و تمامی دلایل و شواهد حاکی از آن است که سر بازجوی وزارت اطلاعات سعید شیخان بازجو ومسئول پروندسازی علیه آقای جاوید طهرانی در پشت پرده حذف فیزیکی این زندانی سیاسی است. کسانی که مامور به اجرا در آوردن این طرح پلید و غیر انسانی هستند عبارتند از؛ علی حاج کاظم رئیس زندان،علی محمدی معاون زندان،کرمانی و فرجی رئیس و معاون اطلاعات زندان و حسن آخریان رئیس بند 1 که نسبت به زندانیان سیاسی کینه ضد انسانی دارد. حسن آخریان سال گذشته با ضرب وشتم آقای جاوید طهرانی را به سلولهای انفرادی بند 1 معروف به سگدونی انتقال داد و بیش از 7 ماه تحت شکنجه های وحشیانه جسمی و روحی قرار داشت و علیرغم گذشت 1 سال همچنان در بند 1 نگهداری می شود. تا به حال هیچ زندانی سیاسی برای مدتی طولانی در این بند اسیر نبود. حسن آخریان از سازمان دهندگان حملات خونین علیه زندانیان سیاسی بند 2 بود واین فرد از جمله کسانی که باعث قتل زنده یاد امیر حسین حشمت ساران است.حسن آخریان هنگام قتل زنده یاد ساران رئیس بند 2 زندا گوهردشت کرج بود.اوبه خاطر اخاذی از زندانیان بند 6 مدتی به زندان قزل حصار انتقال یافت ولی رفتارهای و حشیانه او باعث شد که او را مجددا به بند 1 زندان گوهردشت منتقل کنند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، نسبت به خطر جدی که متوجه جان بهروز جاوید طهرانی است هشدار میدهدو تمامی شواهد حاکی از قصد جدی بازجویان وزارت اطلاعات و حسن آخریان مبنی حذف فیزیکی این زندانی سیاسی است. لذا از کمیسر عالی جقوق بشر ملل متحد و سایر مراجع و سازمانهای بین المللی خواستار اقدامات عاجل برای نجات جان این زندانی سیاسی است.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
10 فروردین 1389 برابر با 30 مارس 2010

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

دیدبان حقوق بشر



http://pejvakzendanyan.blogfa.com

pejvak_zendanyan10@yahoo.com

pejvakzendanyan@gmail.com

Tel. : 0031620720193

۱۳۸۹ فروردین ۹, دوشنبه

مریم ضیاء پس از تحمل 13 روز اعتصاب غذا لحظاتی پیش از زندان اوین آزاد شد

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،خانم مریم ضیاء فعال کودکان پس از 13 روز اعتصاب غذا و با ایستادگی و مقاومت و دفاع از حقوق خود و بر اثر فشارهای بین المللی و رسانه ای ناچار به ازادی او شدند.

غروب روز دوشنبه 9 فروردین ماه خانم مریم ضیاء فعال کودکان پس از تحمل نزدیک به 3ماه زندان و 13 روز اعتصاب غذا وبا ایستادگی و دفاع از حقوق خودش و همچنین بر اثر فشارهای بین المللی و رسانه ای لحظاتی پیش از زندان اوین آزاد شد. او در طی 13 روز اعتصاب غذا و جنگ روانی بازجویان وزارت اطلاعات علیه وی و خانواده اش دچار کاهش وزن شده بود، افت شدید فشار خون،ضعف شدید و شرایط او به حدی به وخامت گراییده بود که روز گذاشته او را به بهداری زندان منتقل کردند.اما او در طی این مدت بر خواست به حق خود پافشاری کرد و همچنان که اعلام کرده بود تا آزادی از زندان به اعتصاب غذای خود ادامه خواهد داد.خانم ضیاء پس از خروج از زندان اقدام به شکستن اعتصاب غذای خود نمود.

هنگام خروج از زندان اوین مورد استقبال گسترده خانواده اش و خانواده ها ی دستگیر شدگان و مردم که در مقابل زندان اوین تجمع کرده بودند قرار گرفت و با دست زدن و سوت کشیدن نسبت به او ابراز احساسات می کردند. علیرغم شرایط سخت جسمی که در اثر اعتصاب غذای نسبتا طولانی و فشار بازجویان وزارت اطلاعات اما او از روحیۀ بالایی برخورد بود و از استقبال کنندگان با لبخند و دست تکان دادند تشکر می کرد.

در حال حاضر تعداد زیادی از خانواده های دستگیر شدگان در مقابل زندان اوین تجمع کرده اند و تجمع آنها تا این لحظه منجر به آزادی تعدادی از دستگیر شدگان شده است. خانواده ها همچنان در مقابل زندان اوین تجمع کرده اند و بر خواست خود مبنی بر آزادی فوری و بی قید و شرط عزیزانشان پافشاری می کنند.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
09 فروردین 1389 برابر با 29 مارس 2010



http://pejvakzendanyan.blogfa.com

pejvak_zendanyan10@yahoo.com

pejvakzendanyan@gmail.com

Tel. : 0031620720193

۱۳۸۹ فروردین ۸, یکشنبه

وخامت وضعیت جسمی مریم ضیاء فعال کودک و انتقال او به بهداری زندان

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،مریم ضیاء فعال کودکان در داوازدهمین روز اعتصاب غذای خود وضعیت جسمی اش به وخامت گرایید که ناچار به انتقال او به بهداری زندان اوین شدند.

روز یکشنبه 8 فروردین ماه خانم مریم ضیاء فعال کودکان در دوازدهمین روز اعتصای غذا بدلیل وخامت وضعیت جسمی به بهداری زندان اوین منتقل شدند. وضعیت جسمی او از چند روز پیش حاد بود اما برای بیشتر تحت فشار قرار دادن وی از انتقال به بهداری خوداری می کردند.خانم ضیاء از افت شدید فشارخون،ضعف مفرط،سر درد شدید و همچنین به سختی قادر به تحرک است رنج می برد.

از طرفی دیگر او را از سایر زنان زندانیان سیاسی جدا کرده اند و در سلول زندانیان عادی و خطرناک قرار داده اند.

خانواده حیات غیبی و خانواده ضیاء از وخامت وضعیت جسمی خانم ضیاء که منجر به انتقال او به بهداری زندان شده است در نگران فزاینده ای بسر می برند. آنها از زمان اعتصاب غدای خانم ضیاء موفق به ملاقات با او نشده اند تا از وضعیت او بیشتر مطلع شوند.خانم ضیاء از ناراحتیهای دیگر رنج می برد و می باید دارو مصرف کند . مصرف این داروها در حالت اعتصاب غدا وضعیت جسمی او را حادتر می کند.

خانم ضیاء در اعتراض به ممانعت بازجوی وزارت اطلاعات فردی بنام یاسری از آزادی او علیرغم سپردن وثیقه روز 26 اسفند ماه دست به اعتصاب غذا زد.

آقای منصور حیات غیبی همسر خانم ضیاء از روز گذشته که شروع وقت اداری بود بطور مستمر و در طی وقت اداری پیگیری وضعیت همسرش در دادگاه انقلاب بود.اما دادگاه انقلاب برای طولانی تر کردن پروسه رسیدگی و وارد کردن فشار روحی و جسمی علیه خانم مریم ضیاء و خانواده اش دوباره این خانواده را مجبور به طی مراحلی که پیش از این و قبل از سال نو انجام گرفته شده کرده است.آنها از روز گذشته تا به حال درگیر این مسئله هستند و بقیه مراحل کار به روز دوشنبه موکول شده است. این در حالی است که خانم ضیاء در وضعیت حاد جسمی بسر می برد و خطر جدی جان او را تهدید می کند.

لازم به یادآوری است که خانم مریم ضیاء 40 ساله متاهل و دارای 2 فرزند و از فعالین حقوق کودک می باشد.در تاریخ 10 دی ماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به بند مخوف 209 زندان اوین منتقل شد و پس 2 ماه بازداشت در بند 209 به بند زنان زندان اوین انتقال یافت.

تا به حال تعدادی از زندانیان سیاسی در حین اعتصاب غذا به قتل رسیدند که از جمله انها زنده یا اکبر محمدی و ولی الله فیض مهدوی می باشند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،نسبت به شرایط حاد جسمی خانم ضیاء و خطری که متوجه جان او است هشدار می دهد و برای پیشگیری از یک فاجعه که بارها در زندان های این رژیم تکرار شده است از کمیسر عالی حقوق بشر،گزارشگر ویژه زنان،دستگیریهای خودسرانه سازمان ملل متحد و یونیسف خواستار دخالت فوری برای نجات جان او و آزادی بی قید وشرط وی است.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
08 فروردین 1389 برابر با 28 مارس 2010

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

یونیسف

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل


http://pejvakzendanyan.blogfa.com

pejvak_zendanyan10@yahoo.com

pejvakzendanyan@gmail.com

Tel. : 0031620720193

۱۳۸۹ فروردین ۷, شنبه

رضا خندان 2ماه است که علیرغم سپردن وثیقه همچنان در بازداشت بسر می برد

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،رضا خندان (مهابادی) فعال کودک ، نویسنده و عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران 2 ماه است که علیرغم قرار دادن وثیقه ولی بازجویان وزارت اطلاعات از آزادی او ممانعت می کنند و همچنان در بازداشت بسر می برد.

آقای رضا خندان فعال کودک،نویسنده و عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران می باشد. بیش از 2 هفته پیش به خانواده او اطلاع داده شد که با سپردن وثیقه 30 میلیون تومانی می تواند آزاد شود . خانواده آقای خندان وثیقه را تامین و آنرا سپردن ولی با بهانه های مختلف از آن زمان تاکنون از آزادی او خوداری می کنند.

آقای رضا خندان مهابادی روز 7 بهمن ماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات هنگامی که از منزل خواهرش خارج می شد دستگیر و به بند 209 زندان اوین منتقل شد.او بیش از 1 ماه در بند 209 زندان اوین بسر برد و در طی این مدت تحت بازجوئی و فشارهای روحی شدید قرار داشت که اتهامات نسبت داده شده را بپذیرد.آقای رضا خندان بیش از 2 هفته پیش به بند 350 زندان اوین منتقل شد و از آن زمان تاکنون علیرغم سپردن وثیقه در بلاتکلیفی بسر می برد.ادامه بازداشت غیر قانونی او بدستور بازجوی وزارت اطلاعات می باشد.

لازم به یاد آوری آقارضا خندان و خانم مریم ضیاء از تشکیل دهندگان ان. جی . او جمعیت تلاش برای جهان شایسته کودکان می باشند.و هر دوی آنها به خاطر فعالیتهای اجتماعی برای کودکان کار و خیابانی دستگیر شده اند.

فعالی حقوق بشر و دمکراسی در ایران، یورش به فعالین کودک،دستگیری و انتقال آنها به بند 209 و ادامه بازداشت آنها علیرغم قرار دادن وثیقه را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به اعمال خودسرانه این رژیم در ایران است.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
07 فروردین 1389 برابر با 27 مارس 2010

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

یونیسف

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل



http://pejvakzendanyan.blogfa.com

pejvak_zendanyan10@yahoo.com

pejvakzendanyan@gmail.com

Tel. : 0031620720193

تشکر مادران عزادار از مادران مایو و تمامی آزادی خواهان

مادران عزادار ایرانی در حالی سال خورشیدی جدید و نوروز جهانی را آغاز می کنند که فرزندان شان را بی گناه در دل خاک مدفون کرده اند، یا سال هاست مفقود شده اند و یا در زندان ها بلاتکلیف یا با حکم های سنگین در بندند و عده ی زیادی نیز مجروح و معلول در کنج خانه ها در انتظار بهبودی اند.

ما، مادران با سکوت دسته جمعی خود در پارک لاله تهران صدای فرزندان مان و صدای خانواده های رنجدیده را فریاد زدیم و به گوش مقامات کشورمان و مردم ایران و جهان رساندیم.

مقامات امنیتی این حرکت را تاب نیاوردند و تعداد زیادی از مادران را به دفعات دستگیر و سپس آزاد کردند. در آخرین اقدام، به خانه های پنج نفر از حامیان مادران عزادار یورش بردند و آنها را به بند کشیدند که پس از پیگیری های مداوم خانواده ها و مادران عزادار و حامیان، پس از تحمل حدود ۴۰ روز زندان، پیش از آغاز سال نو آزاد شدند.

آزادی خواهان بسیاری صدای اعتراض ما را شنیدند و به نام، خواهان آزادی مادران دربند شدند. شما مادران پلازا مایو نیز که سی و سه سال است برای رسیدن به خواسته های به حق خود از پای نمی نشنید، طنین صدای ما را شنیدید و در پیوند به درد مشترک مان از ما حمایت کردید. از حمایت شما و تمامی مردمی که برای آزادی مادران در بند ما را همراهی کردند بر خود می بالیم. درود بی پایان ما را در بهار زندگی پذیرا باشید.

به امید روزی که همه مردم ایران و جهان در صلح و امنیت، آزاد و برابر به طور عادلانه در کنار هم زندگی کنند.

مادران عزادار– ایران
فروردین 1389

۱۳۸۹ فروردین ۶, جمعه

شرایط وخیم جسمی زندانی سیاسی زهرا جباری در بند زنان زندان اوین

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،وضعیت جسمی زندانی سیاسی زهرا جباری بدلیل بیماری قلبی و رماتیسم به حدی حاد شده است که به سختی قادر به راه رفتن است و کارهای شخصی او به کمک سایر زندانیان سیاسی صورت می گیرد.

زندانی سیاسی زهرا جباری 36 ساله متاهل و دارای یک فرزند می باشد. او از مدتها پیش از ناراحتی حاد قلبی،کم خونی و رماتیسم رنج می برد ولی از درمان جدی او خوداری می کنند. بهداری زندان با این استدلال که پزشک و دستگاههای لازم را نداریم و قادر به درمان شما در اینجا نیستیم و شما باید در بیمارستانهای خارج از زندان معالجه شوید. ولی بازجویان وزارت اطلاعات از درمان او در مراکز پزشکی و حتی با هزینه خانواده اش تا به حال ممانعت کرده اند.وضعیت جسمی او در چند روز اخیر به وخامت گراییده بطوریکه به سختی قادر به راه رفتن است و از انجام کارهای شخصی خود عاجز است و با کمک سایر زندانیان سیاسی هم بندش کارهای شخصی خود را انجام میدهد.

خانم جباری روز 22 اسفند در حالی که دست بند به او زده بودند برای دومین بار به شعبه 28 دادگاه انقلاب برده شد و قرار بود توسط محمد مقیسه ای معروف به ناصریان از اعضای کمیسیون قتل عام زندانیان سیاسی سال 1367 مورد محاکمه قرار گیرد ولی به دلیل عدم حضور بازجو در دادگاه ،دادگاه او برای تاریخ نامعلومی به تعویق افتاد.زندانی سیاسی زهرا جباری در جلسه قبلی دادگاه اعلام کرده بود که در اثر شکنجه های وحشیانه ناخن یکی از انگشتان پای او را جدا کرده بودند.هنگام برگزاری دادگاه به خانواده خانم جباری اجازه حضور در دادگاه داده نشد.علیرغم اینکه او چند هفته از ملاقات با خانواده اش محروم بود آنها همچنین به خانواده جباری اجازه دیدن و یا صحبت کردن با فرزندشان که یک امر معمول در دادگاه می باشد را ندادند.وکیل خانم جباری موفق شده بود تا حدی پرونده موکلش را مطالعه کند و بنابه گفته وکیل در پرونده خانم جباری چیزی وجود ندارد و تنها اتهام او حضور خواهر و برادرش در قرار گاه اشرف در عراق می باشد.

خانم جباری 27 شهریورماه (روز قدس) دستگیر شد و به سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین برده شد در آنجا تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار گرفت و شکنجه های جسمی او به حدی بود که یکی از ناخن های پایش کنده شد. بازجویان وزارت اطلاعات با شکنجه های جسمی و روحی سعی داشتند که او را وادار به پذیرفتن اتهامات دروغین نسبت داده شده کنند.او بیش از 2 ماه در سلولهای انفرادی بند 209 بسر برد و سپس به بند زنان زندان اوین منتقل شد. خانم جباری همچنان در بلاتکلیفی بسر می برد.از زمان دستگیر تاکنون خانم جباری با لباسهایی که زمان دستگیری بر تن داشته اند بسر می کنند و تا به حال از گرفتن لباس برای او از طرف خانواده اش خوداری می کنند و علیرغم اینکه دچار بیماریهای مختلفی است نزدیک به 7 ماه است که از داشتن لباس کافی محروم است.

از طرفی دیگر فشارها و اذیت وآزارهایی که پاسداربندها و زندانیان عادی و خطرناک به تحریک پاسداربندها بر روی زنان زندانی سیاسی وارد می کنند شدت می یابد. یکی از شیوه های فشار که علیه زنان زندانی سیاسی بکار برده می شود.میوه جات و مایحتاج اولیه که از طرف زندان در اختیار زندانیان قرار داده نمی شود و در فروشگاه زندان به چند برابر قیمت معمول فروخته می شود به زندانیان سیاسی فروخته نمی شود و در اختیار باندهای مافیایی که با زندانبانان همکاری می کنند قرار داده می شود تا آنها را دوباره با چندین برابر به زندانیان سیاسی بفروشند و از آنها اخاذی نمایند.

خانواده های زنان زندانی سیاسی هنگام ملاقاتهای حضوری که هر چند هفته یکبار صورت می گیرد. مورد توهین ،اذیت وآزار یکی از پاسداران زن قرار می گیرند. این زن پاسدار به صورت توهین آمیزی خانواده ها را مورد بازرسی بدنی قرار می دهد او همچنین کودکانی که برای ملاقات با مادر و یا بستگانشان به سالن ملاقات مراجعه می کنند را مورد اذیت وآزار و پرخاشگری قرار می دهد تا واکنش خانواده های آنها را برا نگیزد و در صورت اعتراض خانواده های زندانیان سیاسی اقدام به قطع ملاقاتهای آنها می کنند این زن پاسدار تا به حال با اکثر خانواده های زندانیان سیاسی چنین برخورد وحشیانه و غیرانسانی داشته است.

در حال حاضر بیش 20 زن زندانی سیاسی در بند زنان زندان اوین بسر می برند که از جمله آنها؛ خانم بهاره هدایت،مهدیه گلرو،مریم ضیاء،نازیلا دشتی،، شبنم مددزاده، فاطمه ضیائی،عاطفه نبوی، صدیقه فلاحت زاده،عاليه اقدام دوست و ... را میتوان نام برد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،دستگیری ،شکنجه ، نزدیک به 7 ماه بلاتکلیفی ،عدم درمان ناراحتیهای حاد و خطرناک زنان زندانی سیاسی که جان آنها را در معرض خطر جدی قرار می دهد را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر،گزارشگر ویژه زنان ،دستگیری های خودسرانه سازمان ملل متحد خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به جنایتهای سیستماتیک و سازمان یافته علیه زندانیان سیاسی در ایران است.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
06 فروردین 1389 برابر با 26 مارس 2010

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

گزارشگر ویژه زنان و دستگیریهای خودسرانه



http://pejvakzendanyan.blogfa.com

pejvak_zendanyan10@yahoo.com

pejvakzendanyan@gmail.com

Tel. : 0031620720193

۱۳۸۹ فروردین ۵, پنجشنبه

شرایط طاقت فرسا و غیر انسانی بهروز جاوید طهرانی در سلولهای انفرادی معروف به سگدونی

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی در شرایط قرون وسطائی و غیر انسانی در سلولهای انفرادی بند1 معروف به سگدونی نگهداری می شود.

زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی 17 اسفند ماه با یورش وحشیانه حسن آخریان رئیس بند4 و پاسداربندها او را با ضرب وشتم و تهدید به قتل به سلولهای انفرادی بند 1 زندان گوهردشت کرج معروف به سگ دونی منتقل کردند.آقای جاوید طهرانی در روزهای بعد از انتقال به سلولهای انفرادی چند بار به حفاظت و اطلاعات زندان برده شد و گفته می شود که او در اطلاعات زندان توسط کرمانی و فرجی تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار گرفت. همچنین در طی این مدت چند بار به زیر 8 برده شد و تو سط حسن آخریان رئیس بند 1 مورد اذیت وآذار قرار گرفت.حسن آخریان کینه حیوانی نسبت به این زندانی سیاسی دارد و سال گذشته توسط این فرد مورد ضرب وشتم قرار گرفت و به بند 1 زندان گوهردشت کرج منتقل شد و از آن زمان تا به حال همچنان در میان زندانیان عادی و خطرناک بسر می برد.

شرایطی که در این شکنجه گاه معروف به سگدونی حاکم است به قرار زیر می باشد؛ زندانیان 3 بار حق استفاده از سرویسهای بهداشتی / غذای زندانیان از کیفیت و کمیت بسیار پایینی برخوردار است و زندانی در حد زنده ماندن غذا دریافت می کند/ شکنجه زندانیان با باتون های برقی و سایر باتون ها صورت می گیرد/ زندانیان هر چند هفته یکبار حق استفاده از حمام را دارند/ زدن دست بند و پابند به زندانی و رها کردن او در سلول/محروحیت کامل ار امکانات درمانی ودارو/قطع کامل ارتباط زندانی با خانواده و جهان خارج از سلول و همچنین موارد متعدد دیگر شکنجه می باشد.

شکنجه گرانی که در سلولهای انفرادی معروف به سگدونی زندانیان بی دفاع و اسیر را مورد شکنجه های وحشیانه قرار می دهند به نام های محسن خالصی و محسن بامداد می باشد. شکنجه ها با نظارت و همکاری حسن آخریان رئیس بند 1 صورت می گیرد.

انتقال به سلولهای انفرادی و شکنجه زندانیان سیاسی به دستور بازجویان وزارت اطلاعات صورت می گیرد ودستوارت آنها توسط علی حاج کاظم و علی محمدی رئیس و معاون زندان و کرمانی و فرجی رئیس و معاون اطلاعات زندان و رئیس بندها به اجرا در آورده می شود.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،ضرب وشتم و انتقال به سلولهای انفرادی زندانی سیاسی که در حال گذراندن حکم غیر انسانی خود می باشند را محکوم می کندو از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به شکنجه های سازمان یافت و سیستماتیک در ایران است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

5 فروردین ماه برابر با 25 مارس 2010

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

سازمان دیدبان حقوق بشر


http://pejvakzendanyan.blogfa.com

pejvak_zendanyan10@yahoo.com

pejvakzendanyan@gmail.com

tel.:0031620720193

۱۳۸۹ فروردین ۴, چهارشنبه

نامه تکان‌دهنده سعید ملک‌پور از بند ۳۵۰ اوین/ شرح بازجویی، شکنجه و اخذ اعترافات اجباری از وی

کمیته گزارشگران حقوق بشر - سعید ملک‌پور، در مهرماه سال ۸۷ بازداشت شد و از آن تاریخ در زندان اوین به سر می‌برد.

وی متولد خرداد ماه ١٣٥٤، فارغ التحصیل رشته مهندسی متالورژی از دانش‌گاه صنعتی شریف با سابقه‌ی کار کارشناسی در شرکت ایران خودرو، مرکز تحقیقات رازی‌ و یکی‌ از بازرسان شرکت گرما فلز بوده است. وی در سال گذشته موفق به اخذ پذیرش از دانش‌گاه ویکتوریا کانادا جهت ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد شد.

ملک‌پور در مهرماه سال ۸۷ پس از ورود به ایران بازداشت شد. وی از سال ۲۰۰۵ میلادی در کشور کانادا به طراحی‌ وب‌سایت اشتغال داشت.

این زندانی سیاسی در رابطه با پرونده‌ی موسوم به «مضلین ۲» مربوط به جرایم اینترنتی بازداشت شد. در اواخر سال ۸۷ گزارشی توسط گروهی که خود را از اعضای سپاه پاسداران معرفی می‌کرد منتشر شد. متن این اطلاعیه در خصوص متهمانی بود که عضو چندین «شبکه‌ی فساد اینترنتی» معرفی شده بودند.

مشابه این برخورد در اواخر سال ۸۸ با بازداشت گسترده فعالان حقوق بشر در سراسر ایران تکرار شد. این‌بار گزارش‌هایی با عنوان «نبرد سایبری سپاه پاسداران با گروه‌های فعال در پروژه بی‌ثبات‌سازی» و بازداشت اعضای «شبکه جنگ سایبری آمریکا» منتشر شد و رسانه‌های دولتی نیز در این زمینه برنامه‌هایی را پخش کردند.

نامه‌‌ی زیر، توسط سعید ملک‌پور نوشته شده است. وی بیش از ۱۷ ماه است که در زندان اوین به سر می‌برد و به خانواده وی اعلام شده است جلسه بعدی دادگاه او ۲۹ و ۳۰ فروردین‌ماه برگزار خواهد شد.

نامه سعید ملک‌پور

اینجانب سعید ملک‌پور در تاریخ ۸۷/۷/۱۳ توسط مامورین لباس شخصی سپاه، بدون حکم بازداشت و یا نشان دادن کارت شناسایی در اطراف میدان ونک دستگیر شدم. دستگیری به صورت آدم‌ ربایی بدون نشان دادن حکم بازداشت و کارت شناسایی صورت گرفت. پس از آن توسط چند مامور لباس شخصی در یک خودروی سواری بدون آرم، با چشم بند و دستبند، در قسمت عقب (صندلی عقب) قرار گرفتم. یک مامور با جثه بسیار بزرگ با آرنج وزن خود را روی گردن من انداخت و به زور سر مرا پایین نگه داشته بود و مرا به نقطه نامعلومی که به آن دفتر فنی می‌گفتند، منتقل کردند. در آنجا چندین مامور در حالی که چشم بند و دستبند داشتم مرا مورد ضرب و شتم و فحاشی شدید قرار دادند و به زور مجبورم کردند یک برگه قرار بازداشت و چند برگه که روی آن را پوشانیده بودند را امضا نمایم. با توجه به نحوه انتقال من به دفتر فنی و ضرب و شتم وارده، گردن من تا چندین روز درد می‌کرد و در اثر ضربات مشت و لگد و سیلی، تمام صورتم ورم کرده بود. پس از آن همان شب به بازداشتگاه دو – الف اوین منتقل شدم و در یک سلول انفرادی به ابعاد ۱.۷ در ۲ متری قرار گرفتم. خروج از سلول تنها به قصد ۲ بار هواخوری و چند بار در زمان‌های مشخص شده، آن هم با چشم بند امکان‌پذیر بود و تنها در سلول اجازه داشتم چشم بند از چشم بردارم.

به مدت ۳۲۰ روز تا تاریخ ۸۸/۵/۲۸ در سلول انفرادی بدون دسترسی به کتاب و روزنامه و هر گونه ارتباط با خارج از سلول به سر بردم. در سلول تنها یک مهر و یک جلد قرآن، یک بطری آب و ۳ عدد پتو به من داده شد. پس از آن به مدت ۱۲۴ روز تا تاریخ ۸۸/۹/۳۰ در بند عمومی دو – الف زندان اوین به سر بردم. در دوران انفرادی و عمومی هیچ‌گاه ملاقات هفتگی نداشتم و در طول ۴۴۴ روز بازداشت در بازداشتگاه دو – الف در تمامی ملاقات‌هایی که حداکثر به اندازه انگشت‌های یک دست بود، صحبت‌ها توسط یک مامور سپاه شنود می‌شد و ملاقات‌ها با حضور مامور همراه بود. تلفن هفتگی نیز در دوران انفرادی به من داده نشد و تمامی تلفن‌ها توسط کارکنان یا بازجوها شنود مستقیم می‌شد و هر گاه راجع به مسائل پرونده با خانواده‌ام صحبتی می‌کردم تلفن را قطع می‌کردند. در طول ۴۴۴ روز بازداشت در بازداشتگاه دو – الف بنا به دلایلی که ذیل عنوان می‌کنم هیچگاه امنیت جانی نداشتم و دائما احساس خطر جانی کرده و مورد تهدید بودم.

در تاریخ ۸۸/۹/۳۰ بر دیگر به سلول انفرادی این بار به بازداشتگاه ۲۴۰ اوین منتقل شدم و تا تاریخ ۸۸/۱۱/۱۹ یعنی ۴۸ روز دیگر در انفرادی بدون حق تماس و به تنهایی به سر بردم. از آن تاریخ تا کنون در بند عمومی زندان اوین، ابتدا در بند قرنطینه اندرزگاه ۷ و سپس در اندرزگاه ۳۵۰ به سر برده‌ام. تا کنون بیش از ۱۲ماه از ۱۷ ماه دوران بازداشت موقت من در سلول‌های انفرادی سپری شده و تا کنون هیچگاه اجازه ملاقات با وکیل به من داده نشده است. در طول بازداشت موقت، مخصوصا ماه‌های ابتدایی توسط گروه پدافند سایبری سپاه تحت انواع شکنجه‌های روحی روانی و جسمی قرار گرفته‌ام که برخی از این شکنجه‌ها در حضور بازپرس پرونده، آقای موسوی صورت گرفته است. بخش زیادی از اقاریر من، در اثر فشار، شکنجه روحی، روانی و جسمی ، تهدید خود و خانواده ام و وعده آزادی سریع در صورت اقرار به مطالب خلاف واقع، مطابق خواسته و دیکته بازجوها انجام گرفته است.

توضیح این که اقرارها در حضور بازپرس نیز با حضور بازجوها و تهدید به وخیم‌تر شدن شدت شکنجه‌ها، جهت جلوگیری از اعلام اقرار تحت فشار به بازپرس صورت می‌گرفت. گاهی هم تهدید می‌کردند که همسرم را دستگیر می‌کنند و در حضور من شکنجه می‌کنند. در چند ماه اول دستگیری بارها در ساعات مختلف شب و روز تحت بازجویی قرار می‌گرفتم که غالبا با کتک و ضرب و شتم شدید همراه می‌شد. شکنجه‌ها گاهی در دفتر فنی که خارج از زندان است و گاهی در اتاق بازجویی بازداشتگاه دو – الف انجام می‌شد.

اکثر اوقات شکنجه‌ها به صورت گروهی انجام می‌گرفت و در حالی که چشم بند و دست بند داشتم چند نفر با کابل، چماق، مشت و لگد و گاهی شلاق ضرباتی به سر و گردن و سایر اعضای بدنم می‌زدند. این کارها به منظور وادار ساختن من به نوشتن آن‌چه توسط بازجویان دیکته می‌شد و اجبار به بازی کردن نقش در مقابل دوربین طبق سناریو دلخواه و نوشته شده توسط آنان می‌بود. گاهی شکنجه‌ها توام با شوک الکتریکی بود که بسیار دردناک بوده و تا چند لحظه پس از آن امکان حرکت نداشتم. یک بار در اواخر مهرماه ۱۳۸۷ هم مرا در حالی که چشم بند به چشم داشتم برهنه کرده و تهدید به استعمال بطری آب کردند. در همان روزها و در یکی از بازجویی‌ها شدت ضربات مشت و لگد و کابل که به سر و صورتم زده می‌شد به قدری زیاد بود که تمامی صورتم ورم کرده و چندین بار زیر کتک بی‌هوش شدم که هر بار با پاشیدن آب به صورتم مرا به هوش می‌آوردند. آن شب مرا به سلولم برگرداندند. اواخر شب در زمان خاموشی احساس کردم که گوش من دچار خونریزی شده است. در سلول را کوبیدم کسی به سراغم نیامد. فردای آن روز مرا در حالیکه نیمه چپ بدنم بی‌حس بود و قادر به حرکت نبودم به درمانگاه اوین منتقل کردند. در درمانگاه اوین، دکتر پس از دیدن وضعیت من بر ضرورت انتقال من به بیمارستان تاکید کرد ولی مرا به سلولم برگرداندند و تا ساعت ۹ شب به حال خود رها شدم. ساعت ۹ شب به همراه ۳ نگهبان با دستبند و چشم بند به بیمارستان بقیه الله انتقال یافتم. در راه آن ۳ نفر به من گفتند که حق ندارم در بیمارستان نام خود را به زبان بیاورم و دستور دادند که خود را محمد سعیدی معرفی کنم و تهدید کردند در صورت سرپیچی از دستور به بازداشتگاه برگردانده شده و شکنجه سختی انتظارم را می‌کشد.

یکی از نگهبانان قبل از من به دیدن پزشک کشیک بخش اورژانس رفت و با او صحبت کرد و پس از چند دقیقه به دنبال او به اتاق پزشک وارد شدم. پزشک کشیک بدون هیچ‌گونه معاینه، آزمایش و عکس رادیوگرافی تنها عنوان کرد که ناراحتی من، ناراحتی اعصاب است و این را در برگه گزارش پزشکی وارد کرد و چند قرص اعصاب تجویز کرد. حتی وقتی من خواهش کردم حداقل گوشم را شست و شو کند دکتر گفت لازم نیست و من با همان حال و گوشی که لخته خون در آن خشک شده بود به بازداشتگاه برگردانده شدم. به مدت ۲۰ روز نیمه چپ بدنم بی‌حس بود و کنترل کمی روی ماهیچه‌های دست و پای چپم داشتم. بنابراین به سختی راه می‌رفتم. علاوه بر این شکنجه‌ها یک بار هم در تاریخ ۵ بهمن ۱۳۸۷ در دفتر فنی پس از ضرب و شتم جدید یکی از بازجوها با انبردست تهدید به کشیدن دندانم کرد که منجر به شکستن یکی از دندان‌هایم و در رفتن فکم در اثر لگد به صورتم شد. البته شکنجه‌های جسمی و بدنی، در مقابل شکنجه‌های روحی و روانی ناچیز بود.

زندان‌های طویل المدت انفرادی (بیش از یک سال) بدون حق تماس تلفنی و امکان ملاقات عزیزانم، تهدیدات مکرر به دستگیری و شکنجه همسر و خانواده‌ام در صورت عدم همکاری، تهدید به قتل و دادن اخبار دروغ از جمله دستگیر کردن همسرم و این قبیل تهدیدها باعث آشفتگی روحی و بحرانی شدن سلامت روان من شده بود. در انفرادی به هیچ کتاب یا رسانه‌ای دسترسی نداشتم و برای روزها با هیچ کس هم صحبت نبودم.

سخت گیری‌ها و فشارهای روحی و روانی به من و خانواده‌ام تا حدی پیش رفت که پس از رحلت پدرم در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۸۷ و با وجود مطلع شدن مسئولین بازداشتگاه و دادسرای جرایم رایانه‌ای از فوت ایشان، مرا که هیچ تماس تلفنی با خانواده‌ام نداشتم، از این واقعه بی‌خبر نگه داشتند تا این که تقریبا ۴۰ روز پس از فوت پدرم، وقتی پس از چند ماه اجازه یک تماس ۵ دقیقه‌ای تلفنی با حضور و شنود مستقیم بازجوها به من داده شد، از فوت پدرم مطلع شدم.

وقتی یکی از بازجوها به نام مسعود گریه و زاری مرا شاهد شد وقیحانه قهقهه سر داده و شروع به تمسخر من کرد و با وجود خواهش فراوان من اجازه شرکت در مراسم چهلم پدرم نیز به من داده نشد. علاوه بر شکنجه‌های روحی و روانی، گروه بازجویی اطلاعات سپاه به طور غیرقانونی و غیرشرعی مبلغی از حساب کارت اعتباری من خرج کرده است که ادله قابل استنادی برای آن موجود است. همینطور حساب اینترنتی pay pal من نیز دست ایشان است که معلوم نیست چه بر سر آن آمده است. یکی دیگر از موارد شکنجه روحی، وادار کردن من به اجرای سناریوهای دیکته‌شده توسط بازجویان سپاه در مقابل دوربین و فیلم‌برداری اجباری از من بود. با این که تیم بازجویی به من قول داده بودند که فیلم‌ها هیچگاه از تلویزیون پخش نخواهد شد و این فیلم‌ها تنها جهت نمایش برای مسئولان نظام و با قصد گرفتن بودجه برای پروژه گرداب است، چند ماه بعد متوجه شدم که فیلم ها بدون پوشش صورت بارها در ایامی که خانواده ام داغدار پدر تازه درگذشته ام بوده اند، در تلویزیون سراسری به نمایش در آمده است. تیم بازجویی با وجود اطلاع از درگذشت پدرم و با وجود اطلاع از ناراحتی و تالم خانواده‌ام، دقیقاً در ایام برگزاری مراسم سوم تا هفتم درگذشت پدرم بارها این فیلم‌ها را پخش کرده که منجر به شدیدترین ضربات روحی به خانواده داغدارم خصوصا مادرم شد. به گونه‌ای که مادرم با دیدن تصاویر من در تلویزیون و آن اعترافات دروغین، دچار حمله قلبی گردید. برخی از مواردی که مرا مجبور به بیان آن در مقابل دوربین کرده بودند، مضحک و به دور از واقعیت بود که از نظر فنی اصلا امکان‌پذیر نمی‌باشد. برای مثال از من خواستند که در مقابل دوربین از خریداری یک نرم‌افزار از انگلستان و قرار دادن آن روی وب‌سایت خودم صحبت کنم. باید اضافه می‌کردم، در صورت بازدید اشخاص از این سایت، این نرم افزار بدون آگاهی وی، بر روی کامپیوتر او نصب شده و پس از آن کنترل وب کم کامپیوترش، حتی زمانی که کامپیوتر خاموش است به دست من می افتد! و به این ترتیب من از طریق اینترنت از اتاق خواب افراد فیلم تهیه می‌کردم! با این که من به بازجوها گفته بودم، چنین مسئله‌ای از نظر فنی امکان‌پذیر نیست، آنها پاسخ دادند کاری به این کارها نداشته باش!

شایان ذکر است که بازجوها در حضور بازپرس پرونده به من قول دادند که در صورت اجرای سناریوهای کذایی مطابق خواست آنان در مقابل دوربین، علاوه بر تبدیل قرار بازداشت به قرار کفالت یا وثیقه و آزادی من تا زمان دادرسی، حداکثر تخفیف در کیفرخواست برایم در نظر گرفته خواهد شد و حداکثر دو سال حبس در کیفرخواست برای من در نظر گرفته می شود و همچنین با چند برابر حساب شدن ایام حبس در سلول انفرادی، می‌توانم از آزادی مشروط استفاده کرده و به زندان بازنگردم.

این وعده ها بارها و بارها با ذکر قسم و قول های متعدد به من داده شد ولی بعد از پایان فیلم برداری هیچ کدام به اجرا نرسید. با توجه به موارد فوق، اینجانب در مدت بازداشت موقف، مطابق با بندهای ۱.۲.۳.۴.۵.۶.۷.۸.۹.۱۴.۱۵.۱۶،۱۷ و ماده ۱ قانون منع شکنجه مصوب ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۱ و بند ۷ قانون احترام به آزادی‌های مشروع و حفظ حقوق شهروندی مصوب سال ۱۳۸۳ مجلس شورای اسلامی، در معرض انواع شکنجه‌های روحی و روانی قرار داشته‌ام و مطابق با ماده ۴ قانون منع شکنجه، اقاریر من از درجه اعتبار ساقط است و عموم اعترافات من در اثر شکنجه و در جهت کاهش فشار وارده و حمایت از خانواده‌ام انجام گرفته است. هم اکنون ، یعنی در تاریخ ۸۸/۲۲/۱۲ بعد از گذشت بیش از ۱۷ ماه دوران بازداشت موقت کماکان بلاتکلیف بوده و تا کنون ملاقاتی با وکیل قانونی خود نداشته‌ام و اجازه ملاقات با ایشان به من داده نشده است. با توجه به نوع پرونده و حجم پرونده و نوع اتهامات وارده جهت نوشتن لایحه دفاعیه نیاز به استخدام کارشناس رایانه مورد وثوق قوه قضاییه و همچنین دسترسی کافی به کارشناس و وکیل قانونی خود در محیطی مجهز به امکانات فنی مناسب، مانند دسترسی به اینترنت دارم.

لذا تقاضامندم یا با تبدیل قرار من به کفالت یا وثیقه موافقت گردد و یا این امکانات در زندان برایم فراهم گردد.

سعید ملک پور

22 اسفند 88

بیماری تعداد زیادی از زندانیان سیاسی و عادی بدلیل آلودگی شدید آب آشامیدنی

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،آلودگی شدید آب آشامیدنی در زندان گوهردشت کرج باعث بیمار شدن تعداد زیادی از زندانیان سیاسی و عادی شده است.

تعداد زیادی از زندانیان سیاسی و عادی بدلیل آلودگیهای شدید آب در چند هفته اخیر دچار بیماریهای مختلفی شده اند.گفته می شود که در بند 4 زندان گوهردشت کرج نزدیک به 40 در صد زندانیان بیمار می باشند. زندانیان سیاسی که در اثر آلودگی آب آشامیدنی بیمار هستند عبارتند از : صالح کهندل،هود یازرلو،میثاق یزدان نژاد و رضا جوشن می باشند.آنها دچار عوارضی مانند ؛اسهال،سردرد شدید، ضعف و یک حالتی همانند آنفولانزا می باشند.

از طرفی دیگر بهداری زندان با استدلال اینکه ایام عید است و بهداری زندان تعطیل می باشد و ما فقط بیماران اورژانسی را مداوا خواهیم کرد از درمان آنها خوداری می کنند. این مسئله باعث شده است که بر شدت بیماری افزوده شود و همچنین تعداد بیشتری به این بیماری مبتلا شوند.

علیرغم اینکه چند هفته از قطع مستمر آب و آلودگی شدید آن می گذرد اما هنوز علت اصلی قطع و آلودگی آن را به زندانیان اعلام نکرده اند . گفته می شود علت اصلی، ورود آب فاضلاب به آب آشامیدنی زندانیان می باشد.

تمرکز چند برابر زندانیان در هر بند خطر گسترش این بیماری و تبدیل شدن آن به یک تهدید جدی علیه جان زندانیان وجود دارد.

آلودگی شدید و قطع مستمر آب در تمامی بندهای زندان گوهردشت کرج باعث شده که نه تنها امکان نوشیدن آب را از زندانیان تا حد زیادی سلب کند بلکه امکانات اولیه بهداشتی را از آنها بگیرد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،ناچار کردن زندانیان بی دفاع برای نوشیدن آب آلوده که تا به حال منجر به بیماری تعداد زیادی از آنها شده را به عنوان یک عمل غیر انسانی محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده نقض حقوق بشر این رژیم به شورای امنیت سازمان ملل متحد است.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
04 فروردین 1389 برابر با 24 مارس 2010

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل



http://pejvakzendanyan.blogfa.com

pejvak_zendanyan10@yahoo.com

pejvakzendanyan@gmail.com

Tel. : 0031620720193

۱۳۸۹ فروردین ۳, سه‌شنبه

بی‌خبری مطلق از وضعیت علی اکبر عجمی، فعال دانشجویی

کمیته گزارشگران حقوق بشر - با گذشت ۴۰ روز از بازداشت علی اکبر عجمی، از فعالان دانشجویی طیف چپ، خانواده و دوستان وی در بی‌خبری مطلق از وضعیت وی به سر می‌برند.

این دانشجوی رشته حقوق دانشگاه تهران، چند روز پس از بازداشت در سبزوار به زندان اوین منتقل شد و از آن تاریخ هیچ‌گونه تماسی با خانواده و دوستان خود نداشته و از محل دقیق نگهداری او اطلاعی در دسترس نیست.

این در حالی است که در روزهای متنهی به سال نو تعداد زیادی از زندانیان سیاسی آزاد شدند و تعدادی از آنان با خانواده‌های خود تماس تلفنی یا ملاقات کابینی داشته‌اند.

علی اکبر عجمی، عضو دانشجویان آزادی‌خواه و برابری‌طلب و سردبیر نشریه دانشجویی «دنیای بهتر» است. وی در روز ۲۱ بهمن‌ماه، در منزل پدری‌اش در روستایی از توابع شهرستان سبزوار بازداشت شد و پس از چند روز به زندان اوین منتقل گشت.

زندانی سیاسی زهرا اسدپور گرجی در وضعیت خطرناک جسمی بسر می برد

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،وضعیت جسمی زندانی سیاسی زهرا اسدپور گرجی به حدی خطرناک است که پزشکان بهداری خواستار مرخصی استعلاجی فوری برای انجام عمل جراحی وی شده اند

زندانی سیاسی زهرا اسدپور گرجی 51 ساله،از ناراحتی حاد قلبی رنج می برد و ناراحتی قلبی او در روزهای اخیر به مرحلۀ خطرناکی رسیده است که پزشک بهداری زندان گوهردشت خواستار مرخصی استعلاجی اورژانسی برای او شده اند تا بتواند در بیرون از زندان تحت عمل جراحی قرار گیرد.این درخواست پزشکان قبل از عید صورت گرفته است.ولی تا به حال بازجویان وزارت اطلاعات و قاضی ناظر زندان از موافقت با آن خوداری کردند و آن را به بعد از تعطیلات عید موکول کرده اند.وضعیت جسمی خانم زهرا اسدپور گرجی در روزهای اخیر به حدی وخیم شده است که برای انجام کارهای شخصی خود نیاز به کمک همبندیان خود دارد.

خانم زهرا اسدپور گرجی روز 16 آذر ماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 8 وزارت اطلاعات در زندان گوهردشت کرج منتقل گردید او چندین هفته تحت بازجوئی و شکنجه فردی بنام محبی سربازجوی وزارت اطلاعات قرار داشت.زندانی سیاسی زهرا اسد پور گرجی و فرزندش پیش از این بدلیل دیدار خانوادگی با فرزندش در قرار گاه اشرف در عراق دستگیر و 16 ماه در زندان گوهردشت کرج بسر بردند و پس از پایان محکومیت غیر انسانی خود آزاد شدند.

در حال حاضر رضا جوشن 25 ساله فرزند خانم اسد پور گرجی که 10 آذر ماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 8 زندان گوهردشت معروف به بند سپاه منتقل شد و نزدیک به 2 ماه در سلولهای انفرادی بسر برد سپس او را به بند 4 زندان گوهردشت کرج منتقل کردند.

آنها 19 بهمن ماه 1388 در شعبه 1 دادگاه انقلاب توسط فردی بنام عاصف حسینی رئیس این شعبه به حکم سنگین و غیر انسانی 1 سال تبعید به زندان زنجان و 4 سال تبعید به روستای قیلار زنجان محکوم شدند.

از طرفی دیگر بدلیل تعمیرات در بند زنان زندان گوهردشت کرج زنان زندانی را به سالن 20 منتقل کرده اند و ظرفیت این سالن را به چند برابر ظرفیت معمول خود افزایش داده اند. زنان زندانی بدلیل کمبود جا باید در راهروها و حتی در نزدیگی سرویسها استراحت کنند. چند برابر شدن ظرفیت این سالن باعث بوجود آمدن مشکلات مختلفی برای زنان زندانی شده است. شرایط ایجاد شده نزدیک به یک ماه است که ادامه دارد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،عدم درمان و نگهداری زندانیان سیاسی در شرایط خطرناک جسمی در زندان را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات فوری برای نجات جان این زندانی سیاسی است.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
03 فروردین 1389 برابر با 23 مارس 2010

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

گزارشگر ویژه زنان


http://pejvakzendanyan.blogfa.com

pejvak_zendanyan10@yahoo.com

pejvakzendanyan@gmail.com

Tel. : 0031620720193

۱۳۸۹ فروردین ۲, دوشنبه

وضعیت جسمی مریم ضیاء فعال کودکان رو به وخامت گذاشته

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،وضعیت جسمی خانم مریم ضیاء فعال کودکان در ششمین روز اعتصاب غذا به وخامت گراییده ولی بازجویان وزارت اطلاعات از تن دادن به خواسته به حق او خوداری می کنند.

خانم مریم ضیاء از فعالین کودکان کار و خیابانی در ششمین روز اعتصاب غذای خود در اعتراض به ادامه بازداشت غیر قانونی و غیر انسانی توسط بازجویان وزارت اطلاعات وضعیت جسمی اش به وخامت گراییده. او از ضعف شدید،سر درد و سایر عوارض اعتصاب غذا رنج می برد .

خانم ضیاء به خاطر بیماری که دارند ناچار به استفاده از دارو هستند و این داروها بدلیل در اعتصاب غذا بودنش تاثیراتی خطرناکی بر سلامتی وی باقی خواهد گذاشت.

بیش از 2 هفته پیش به همسر او، آقای منصور حیات غیبی از طرف فردی بنام نو فرصتی بازپرس امنیتی شعبه 11 دادگاه انقلاب شهر ری اطلاع داده شد که با سپردن وثیقه 30 میلیون تومانی همسرش را می تواند آزاد کند. آقای حیات غیبی با صرف هزینه های زیادی و با به توقیف گذاشتن سند منزلش و انجام تمام مراحل اداری آن به شعبه 11 بازپرسی مراجعه کرد. ولی نو فرصتی با آوردن بهانه های واهی تلاش داشت که مانع آزادی خانم ضیاء شود.خانواده اش پیگیر علت عدم آزادی خانم ضیاء از بازپرس امنیتی بود که گفت تحت فشار( یاسری بازجوی وزارت اطلاعات) قرار دارد که خانم ضیاء را آزاد نکند.نو فرصتی در اقدامی غیر معمول و در آخرین لحظات اقدام به تنظیم دادخواست و ارسال پرونده به شعبه 28 دادگاه انقلاب کرد و بدین ترتیب علیرغم در توقیف بودن سند منزل به بازداشت غیر قانونی او ادامه میدهند.

لازم به یادآوری است که خانم مریم ضیاء 40 ساله متاهل و دارای 2 فرزند و از فعالین حقوق کودک می باشد.در تاریخ 10 دی ماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به بند مخوف 209 منتقل شد و پس 2 ماه بازداشت در بند 209 به بند زنان زندان اوین منتقل شد او در کنار زندانیان عادی و خطرناک قرار داده شده است .

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،نسیت به جان خانم مریم ضیاء فعال حقوق کودکان که با فشارهای غیر انسانی و اقدامات غیر قانونی او را وادر به اعتصاب غذا کرده اند هشدار می دهد و از کمیسر عالی حقوق بشر،گزارشگر ویژه زنان،دستگیریهای خودسرانه سازمان ملل متحد و یونیسف خواستار اقدامات فوری برای نجات جان او و آزادی بی قید وشرط وی است.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
02 فروردین 1389 برابر با 22 مارس 2010

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

یونیسف

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل



http://pejvakzendanyan.blogfa.com

pejvak_zendanyan10@yahoo.com

pejvakzendanyan@gmail.com

Tel. : 0031620720193

۱۳۸۹ فروردین ۱, یکشنبه

زندانیان سیاسی بندهای مختلف زندان گوهردشت مراسم سال تحویل را بصورت گسترده انجام دادند

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،زندانیان سیاسی همراه با سایر زندانیان مراسم سال تحویل را علیرغم فشارها و محدودیتها غیر انسانی در بندهای مختلف زندان گوهردشت کرج برگزار کردند.

علیرغم فشارها و محدودیتهای طاقت فرسا و غیر انسانی علیه زندانیان سیاسی که از جمله آنها انتقال به سلولهای انفرادی،انتقال به بند 5 معروف به بند متادون ،قطع آب نوشیدنی برای مدت طولانی و آلودگی شدید آن که منجر به بیماری تعداد زیادی شده است ولی زندانیان سیاسی و سایر زندانیان با تمام تلاش و کوشش خود سفره 7 سین خود را بر پا کردند و هنگام سال تحویل با شور و نشاط فراوان حول آن جمع شدند.

زندانیان سیاسی بند 1،2،4،6 و بند زنان هنگام سال تحویل با کف زدنهای ممتد که تمامی زندانیان آنها را همراهی می کردند فضایی دیگری را در آن لحظات ایجاد کردند و سپس به شادمانی پرداختند. آنها علیرغم محدودیتها تمامی خلاقیتهای خود را بکار بردند که فضای حاکم را به شور و شادی تبدیل کنند.

زندانیان سیاسی و سایر زندانیان بند1 در حالی که زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی در سلولهای انفرادی تحت شرایط سخت بسر می برد سفره 7 سین خود را بر پا کردند. زندانیان در روزهای قبل از سال تحویل خیلی تلاش کرده بودند که بهروز جاوید طهرانی را هنگام سال تحویل از سلولها انفرادی خارج شود و در کنار سایر همبندیهایش قرار گیرد. ولی حسن آخریان رئیس بند 1 و از شکنجه گران این زندان با این استدلال که بهروز نسبت به شکنجه زندانیان در سلولهای انفرادی به قاضی ناظر بر بند اعتراض کرده است پس او باید آنجا بماند و اجازه خارج شدن از سلول انفرادی را ندارد.

زندانیان سیاسی بند 4 علیرغم اینکه هم بندی خود را آقای منصور اسالو را به بند5 معروف به متادون و در کنار زندانیان خطرناک منتقل کرده اند. مراسم سال تحویل را بصورت خیلی گسترده ای انجام دادند که تقریبا تمامی زندانیان در آن شرکت داشتند.

زندانیان سیاسی بند2و 6 که تعدادی از زندانیان سیاسی در آن نگهداری می شوند و از جمله آنها آقای احمد زید آبادی و مسعود باستانی در آنجا در اسارت بسر می برند مراسم سال تحویل را انجام دادند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،خواستار آزادی بی قید وشرط زندانیان سیاسی در ایران است و از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای آزادی زندانیان سیاسی در ایران است.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
اول فروردین 1389 برابر با 21 مارس 2010



http://pejvakzendanyan.blogfa.com

pejvak_zendanyan10@yahoo.com

pejvakzendanyan@gmail.com

Tel. : 0031620720193

تعدادی از پرسنل هوابرد شیراز از اجرای فرمان سرکوب مردم سر باز زدند

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،واحدهایی از تیپ 55 هوابرد شیراز از اجرای فرمان سرکوب و ممانعت مردم از برگزاری مراسم چهارشنبه سوری در شیراز سرباز زدند.

روز سه شنبه25 اسفند ماه واحدهایی از تیپ 55 هوابرد شیراز درمنطقه قصر الدشت مستقر شدند. آنها را برای ایجاد رعب و وحشت و ممانعت از برگزاری مراسم چهارشنبه سوری به این منطقه گسیل شده بودند . هنگامی که مردم شیراز در این منطقه در حال پرتاب ترقه و هوا کردن فشفشه و پریدن بر روی آتش بودند به آنها دستور داده شد که بسوی مردم حمله ور شوند و آنها را پراکنده کنند و آتش ها را خاموش نمایند.

ولی پرسنل مردمی از این فرمان سرپیچی کردند و به فرمانده صحنه گفتند که این کار را نخواهد کرد و عواقب آن را هر چیزی که باشد خواهند پذیرفت پس از مدتی تهدید توسط فرمانده صحنه ولی تهدیدات او بی نتیجه بود. حضور این پرسنل در آنجا یک چتر حفاظتی برای مردم تشکیل داده بود تا مورد یورش بسیجیها و سپاه پاسداران قرار نگیرند.

ابعاد اعتراضات مراسم چهارشنبه سوری در شیراز گسترده بود و به این خاطر آنها ناچار شده بودند واحدهایی از تیپ 55 هوابرد شیراز را وارد عمل کنند.

مردم هنگامی که متوجه حرکت مردمی پرسنل هوابرد شدند از آنها تشکر می کردند و آنها را حامیان مردم می دانستند.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
اول فروردین 1389 برابر با 21 مارس 2010



http://pejvakzendanyan.blogfa.com

pejvak_zendanyan10@yahoo.com

pejvakzendanyan@gmail.com

Tel. : 0031620720193

هر روزتان نوروز نوروزتان پیروز

۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه

جوابيه مهندس صادق نقاشکار به تهمت ها و دروغهاي اطلاعيه دادسراي انقلاب

دادسراي انقلاب تهران در اطلاعيه اي که تحت عنوان جنگ سايبري در آستانه چهارشنبه سوري صادر کرده است تمام تلاشش را به كاربسته تا با آب و تاب دادن هرچه بيشتردر آن اطلاعيه وانمود كند كه کشف و الکشوف و فتح الفتوح کرده و سپس با دستگيري تعدادي از افراد فعال حقوق بشري كه با حداقل امكانات ازجانشان مايه ميگذارند تا با نقض مستمرحقوب بشر مبارزه كنند سعي كند كه رعب ووحشت ايجاد كرده وحركتهاي اعتراضي مردم ايران را متوقف كند.

فعالين حقوق بشر در هفته هاي اخير آماج گسترده يورش هاي وزارت اطلاعات قرار گرفته اند و تا به حال تعداد بيشماري از آنها دستگير و به زندان روانه شده اند همچنين بازجويان وزارت اطلاعات در يک عمل غير انساني براي تحت فشار قرار دادن و ساکت کردن فعالين حقوق بشري برخي از بستگان آنها را نيز به گروگان گرفته اند.

اما به نظر مي آيد که حاكمان نظام ,بازجويان وزارت اطلاعات،اطلاعات سپاه و دادسراي انقلاب تهران زمينه سازي براي سرکوب خونين و جنايت عليه بشريت در ابعاد گسترده تري خود را آماده مي کنند. پرواضح است كه حاكمان نظام ابتدا تلاش ميكنند تا فعالين حقوق بشري كه درثبت وانتشار ومطلع كردن جهان از جناياتشان فعال هستند را دستگير وروانه زندان كنند تا به اين ترتيب تمام موانعي كه تاكنون مانع ازتكرار جنايتهاي ده 60 حاكمان شده است را ازسرراه بردارند.لذا با اتهامات واهي ودروغين كه هيچ مبنا واساسي ندارد تلاش ميكنند كه افراد را دستگير و زيرشكنجه هاي طافت فرسا قرار بدهند وسپس تلاش كنند كه دستگيرشدگان را دريك سناريوي ازپيش تعيين شده وادار به اعترافات تلويزيوني كندكما اينكه به اين موضوع به صورت ضمني درپايان اطلاعيه دادسراي انقلاب اشاره شده است .

به قرار اطلاع عباس جعفري دولت آبادي ،روساي شعب امنيتي دادسراي انقلاب را در زندان اوين مستقر کرده است و خودش هم بطور مستمر بازجوئي و شکنجه و اتهام سازي را عليه دستگير شدگان زير نظر دارد.عباس جعفري دولت آبادي در طي ملاقاتهايي که با خانواده هاي دستگير شدگان دارد همان اتهاماتي که بازجويان وزارت اطلاعات به دستگير شدگان تحت شکنجه در سلولهاي انفرادي نسبت مي دهند را نزد خانواده ها تكرار كرده وبا برخوردهاي غير انساني ووحشيانه خانواده ها را زير فشار روحي ورواني شديد قرار داده است وهمچنين مانع از كار حقوق وكلاي گرديده است.

در اطلاعيه دادستاني همچنين اشاره اي به نام من (صادق نقاشکار)شده است. در طي ساليان فعاليتهاي حقوق بشري ام سعي و تلاشم بر اين بود که از تمام آحاد جامعه بدون در نظر گرفتن اعتقادات سياسي،مذهبي ،قوميتي و همچنين از تمامي فعالين مدني زنان،کودکان،دانشجويان ،کارگران دفاع كرده و موارد دقيق نقض حقوق بشر را در اختيار سازمانهاي جهاني حقوق بشري و کارگري و رسانه هاي آزاد قرار دهم. ازاين رو با قربانيان نقض حقوق بشر مستمرا به صورت علني ارتباط برقرار كرده وهيچ دليلي هم براي مخفي كردن اين ارتباطات نداشته ايم .

فشارها و اذيت وآزارهاي بازجويان وزارت اطلاعات بطور مستمر و در علن وخفا عليه فعالين حقوق بشر ,زندانيان سياسي , خانواده هاي زندانيان انجام ميگيرد تا آنها را مجبور به سكوت و تسليم دربرابر جنایتکاران كند. وبسيار روشن است كه هدف از اينگونه اطلاعيه ها و تهديدات و اتهامات دروغين (دادسراي انقلاب) قطع ارتباط مردم با فعالين حقوق بشري و سازمانهاي حقوق بشري و رسانه هاي آزاد است تا موارد نقض وحشتناک حقوق بشر در جامعه افشا نشود و آنها بتوانند با دست باز به جنات عليه بشريت در ايران ادامه دهند و با ايجاد فضاي رعب ووحشت مانع درمقابل اعتراضات گسترده مردم برای احقاق حقوق خود ايجاد كنند اما زهي خيال باطل كه اراده مردم براي پایان دادن به جنایت علیه بشریت و تغییر بنيادين درايران قوي تر ازآن است كه بخواهند مانع آن بشوند.

همچنانكه بازجويان وزارت اطلاعات و دادستاني تهران از چند هفته پيش در ارتباط با خانواده ها سعي کرده بود که ارتباط با فعالين حقوق بشري ،سازمانهاي حقوق بشري و رسانه ها با خانواده هاي دستگير شدگان را جرم جلوه دهند.

از طرفی دیگر هنوز چند روزی از قدرت نمایی پوشالی و تبلغات گسترده جنگ سیبری سپاه پاسداران در تلویزیون،رادیو،روزنامه ها و سایتهای دولتی نگذشته بود که جوانان ایرانی در شب چهارشنبه سوری دهها فیلم از اعتراضات گسترده از نقاط مختلف ایران به جهان ارسال کردند و جنگ سیبری و قدرت نمایی پوشالی را به سخره گرفتند. و برنامه سازان و تبلیغ کنندگان جنگ به اصطلاح سیبری سرخورده و مایوس در سکوت مرگبار خود فرو رفتند.

لذا در سعي و تلاش هستيم که همچنان به مسئوليت خود عمل كرده وهمه موارد جنايت عليه بشريت رابه گوش جهانيان برسانيم وهمچنين اتهامات واهي نسبت داده شده را به دادگاههاي بين المللي خواهيم كشاند.

خواست و هدف ما و همچنين خواست جامعه جهاني اين است که به کميسر عالي حقوق بشر،گزارشگران ويژه زنان،دستگيريهاي خودسرانه و شکنجه و ساير سازمانهاي حقوق بشري اجازه داده شود که از زندانها و شکنجه گاه بطور آزاد بازديد کند و مشاهدات خود را به سازمان ملل ارائه دهند و دبير کل و کميسر عالي حقوق بشر پرونده جنايت عليه بشريت اين رژيم رابخاطر عدم همکاري با نهادهاي حقوق بشري جهاني به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع دهد.

مهندس صادق نقاشکار

29 اسفند 1388

انتشار:فعالين حقوق بشر و دمکراسي در ايران


http://pejvakzendanyan.blogfa.com

pejvak_zendanyan10@yahoo.com

pejvakzendanyan@gmail.com

Tel.:0031620720193