دست نوشتۀ معلم زندانی رسول
بداقی خطاب به فعال حقوق بشر نرگس محمدی جهت انتشار در اختیار "فعالین حقوق
بشر و دمکراسی در ایران" قرار داده شده است . متن دست نوشته به قرار زیر می
باشد:
خوشا به ملتی که حاکمانش
مدرسه را به مسجد تبدیل نکرد ، تفنگها را به قلم تبدیل نکرد از مسجدها سنگر نساخت
و زندانها را به دانشگاه تبدیل نکرد .
خواهرم نرگس :
درست است که تو در زندانی
اما بدان که خون غیرت آگاهانه ات در تار و پود احساس و اندیشۀ مردم سرزمینت در
تکاپوست .آن تقدیری که می بایست با دستان شایستۀ تو و همرزمانت رقم بخورد بر صفحۀ
تاریخ و ذهن جامعۀ امروز و فردا حک شده است ، شکوفه کرده است و در بامدادی خجسته
سرزمینت را معطر می کند .اکنون شما در پی برداشت گامی ارزشمندتر هستید که در زندان
برای رساندن خرد ملی به مقصد برابری و آزادی برمی دارید .بی گمان آب حیات آزادی و
دموکراسی حدیث مظلومیت شماهاست که روح انسانهای آزاده را به جنبش واداشته است .
خواهرم نرگس :
آن دانایی و و شجاعتی را که تو و تقی رحمانی و
سایر مبارزین در روح خرد ملی دمیده اید اکنون به بار نشسته است .حقیقت و ذات تجربه
ناپذیری که در اندیشۀ انسان های جامعه است زمان، مکان و شخص نمی شناسد . رحمانی در
فرانسه یا در ایران ،نرگس در قفس یا در میدان روح تشنۀ معنویت انسانها را به جنبش در
آورده است .ریشه های اندیشه انسان تشنۀ آزادی ، آگاهی و برابری تا ژرفای سرچشمه
های خرد رخنه کرده است و خود را به آب گوارای خرد ملی رسانده است . دیری نخواهد پابید
که این آب گوارای آزادی و دموکراسی بر سرشاخه های درخت تنومند تمدن ایرانی خواهد
رسید و آنرا همچنان سبز و پربار خواهد کرد خواهرم نرگس:
بدان که روح والا، اندیشه پاک و روان زلال مبارزانی
همچون شما در زندان نیز تارو پود خودکامگان بیدادگر دروغگو و مردم فریب را از هم پاشیده
است .بودن نرگس و نسرین ، مهسا و بهاره ، شبنم و محبوبه و زینب و مهوش و نوشین و
فریبا فریادیست حول انگیز به جان دزدانی که نه تنها دارایی، بلکه روح بشریت را می خواهند
به تاراج ببرند. این دزدان روح انسانی و سوداگران عزت و سربلندی مردم ایران از انجاییکه
خود از ذات ناپاک خویش آگاهند و می دانند که چه جنایتی بر بشریت ستمدیده و پاک به
ناجوانمدی روا داشته اند .هر لالایی مادرانه ای را فریادی خوف انگیز برای افشای
رفتارهای شیطانی خود می پندارند. این غارتگران ناموس و عزت و تقدس و فرهنگ و تمدن
ایرانی و بشری اکنون اگردر توانشان باشد هر انسانی را که خردمندانه از نوکری چشم و
گوش بسته آنان خودداری کند تنها به گناه آزادگی به دار ارزانی سپرده و جان او را
هدیه ای کم ارزش به مقدسات ساختگی و فردی خویش می پندارند و اگر همۀ بشریت را از
میان بردارند و نابود کنند باز آرامش از دست رفته خویش را بدست نمی آورند و رقص
پرده های کاخ ستم خویش را به دست باد ، نیرنگ های نو پنداشته و بسوی آسمان پر
ستاره تفنگهایش را نشانه می روند و هرگز آرامشی نمی یابند مگر آنکه مغز پر از
خاطرات جنایتهای خویش را نشانه روند و همچون هیتلر بشریت را از شر خویش آسوده کنند.
خواهرم نرگس :
بی گمان کیانا و علی شما و
ستایش و شبنم و شکیبایی ما و میلیون ها کودک پاک اندیش این آب و خاک به زودی زود
در سایۀ درخت رنج های شیرزنان و دلاور
مردان این مرز و بوم متمدن خواهند آرمید و در هوای آزادی و دموکراسی که مادران،
پدران و خواهران و برادران هموطنشان برای آنان به ارمغان آورده اند به پرواز در
خواهند آمد و خوشبختی و انسانیت و آسایش و راستی و درستی را به نسل های آینده نیز
هدیه خواهند کرد.
به امید جشن بزرگ برابری و آزادی .
رسول بداقی
16 تیرماه 91
سلول 6 بند 4 زندان رجایی
شهر کرج
info@hrdai.netpejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
Tel.:0031620720193
استفاده از گزارشهای فعالین
حقوق بشر و دمکراسی در ایران تنها با ذکر منبع مجاز است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر