گزارشی از زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی در مورد تبعیضات قرون وسطایی علیه هموطنان اقلیتهای مذهبی که در دادگاه های ولی فقیه با آن مواجه هستند نوشته شده است و برای انتشار در اختیار "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"قرار داده شده است که به قرار زیر می باشد؛
به تازگی مورد تازه ای از تبعیض قومی و مذهبی در زندان باعث تحیر و افسوس من شده است. موردی که به هیچ وجه برایم مفهوم و مسموع نمی باشد. در بندی که به تازگی به آن منتقل شده ام چندین مورد را مشاهده نمودم که به دلیل قتل عمد یکی از اقلیتهای مذهبی ایران به حبس و پرداخت دیه کامل محکوم شده اند .(اشاره اینکه همین دیه کامل نیز به تازگی در مورد اقلیتهای دینی بکار می رود و پیش از پیگیریهای حقوق بشری مختلف میزان دیه اقلیتها نصف دیه یک فرد مسلمان بود).
در ایران اگر شخصی مرتکب قتل عمد شود و از اخلاف وزرا و وکلای مجلس نباشد یا اینکه خود یک بسیجی یا قاضی نباشد با مجازات بی چون و چرای مرگ روبرو است ولی اگر همان شخص یک یهودی،مسیحی ،زرتشی یا بهایی را بکشد مجازاتش 1 تا 10 سال حبس (که مشمول عفو نیز می گردد) به همراه پرداخت دیه کامل است.
این عمل نابخردانه و تبعیض آلود و شوینزیم اسلامی نه تنها با موازین مسرح حقوق بشری مغایرت آشکار دارد بلکه با قانون اساسی ایران که اقلیتها را به رسمیت شناخته و همگان را در برابر قانون یکسان و برابر می داند مخالفت دارد . مگر برادران یهودی ،مسیحی ،زرتشی یا بهایی ما کمتر از ما ایرانی می باشند یا خلوص انسانیتشان کمتر از سایرین است که باید با ایشان چنین برخورد شود .
اصلا گیریم یک غیر ایرانی ،آیا این تبعیض باعث بر باد رفتن حیثیت ایرانی ما که داعیه دار تمدن و منشور حقوق بشری نمی گردد؟ آیا با وجود چنین رفتارهای غیر عقلانی باز دولت ایران این حق را به خود میدهد تا اعتراض کند چرا و چون این قتل علیه نقض حقوق بشر و حقوق اقلیتها در ایران اعتراض می شود.
حادثه زهرا کاظمی و مرگ دلخراش او در زندان اوین هنوز از یاد کسی نرفته و فراموشمان نشده. با اینکه زهرا کاظمی یک ایرانی تبار مقیم کانادا بود و هم از لحاظ قومی و هم مذهبی در آن کشور اقلیت محسوب می شد ولی متقابلا دولت کانادا به خاطر قتل بی شرمانه وی قید نفت ارزان و بازار مصرف بکر و تشنه ایران را زد و هنوز هم پیشتاز در عرصه محکوم کردن نقض آشکار حقوق بشر در ایران است تا شاید با این فشارها بتواند حقوق ضایع شده یک شهروند ایرانی تبار را احیا نماید.
حال تحمل اندیشه در ساختار ذهنی و نظام اندیشگی قانون گذار ایرانی که از هم پیش فرا نگری و دگرکیش فرونگری و همچنین از جزم اندیشی خود و خود جانشین خدا انگاری نشئت می گیرید در این قلم نمی گنجد و آنرا به مجال دیگری وا می گذارم و در پایان:
متاسفانه به دلیل بسته بودن دایره اطلاعات ما از پرونده های قضایی و همچنین عدم شفافیت آمار در این عرصه نیاز مبرم به آن وجود دارد تا فراخوانی گسترده منتشر گردد و از قاطبۀ اقلیتهای مذهبی ساکن ایران که قربانی چنین تبعیض تاثر برانگیزی یا نوع دیگری از آن شده اند دعوت شود تا با اطلاع دقیق دنیا را وادار به نشان دادن واکنش و تحت فشارگزاردن جمهوری اسلامی نمایند تا این معیارهای دوگانه را از قانون حذف و از این کردارهای زشت و واکنشهای ناهنجار دست بشوید. شاید راضی به تکرار و قلمی کردن مجدد نباشد که جملگی فعالان حقوق بشر با مجازات اعدام و تشبث به اقداماتی همچون شلاق ،سنکسار و قطع عضو مخالفت جدی دارند ولی چیزی که بیشتر روح انسانی و وجدان ایرانی آنرا می آزارد وجود همین معیارهای دوگانه و تبعیض میان اقلیتهای مذهبی می باشد و چه بسا که تاکید ما بر لغو تبعیض منجر به حذف کامل مجازات اعدام از قانون ایران شود (بنده اصولا انسان خوش بینی هستم!)
به امید روزی که در ایران عزیز و همه جای دنیا شاهد وضع قوانین مبتنی بر استانداردهای بالای حقوق بشری باشیم
بهروز جاوید طهرانی فعال حقوق بشر
بند2 زندان رجایی شهر
مهر 1389
info@hrdai.net
Tel.:0031620720193
استفاده از گزارشهای فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران تنها با ذکر منبع مجاز است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر