بنابه گزارشات رسیده از زندان گوهردشت کرج، زندانی سیاسی منصور رادپورنزدیک به یک ماه است که از شرایط و وضعیت او هیچ خبری در دست نیست.
منصور رادپور اوایل دی ماه به بند 8 زندان گوهردشت معروف به بند سپاه که در کنترل بازجویان وزارت اطلاعات است و شرایطی همانند بند 209 اوین دارا است منتقل گردید. انتقال او مخفیانه صورت گرفت و هنگامی که به بهداری زندان با شرایط حاد جسمی انتقال داده شد و در حالی که توسط چند پاسدار همراهی می شد و حق تماس با سیایر زندانیان را نداشت ولی زندانیان حاضر در بهداری متوجه شدند که در سلولهای انفرادی بند 8 سپاه زندانی است. زندانیان سیاسی که به این بند نتقل می شوند تحت بازجوئیهای طولانی ، بازجویان وزارت اطلاعات قرار می گیرند این بازجوئیها اکثرا در ساعات شب صورت می گیرد و همراه با شکنجه های جسمی و روحی است. از آن زمان انتقال وی تا به حال هیچ خبری از شرایط و وضعیت او در دست نیست.
مادر پیر و بیمار آقای رادپور بارها به زندان گوهردشت کرج برای اطلاع یافتن از وضعیت فرزندش مراجعه نمود. خانم رادپور در آخرین مراجعۀ خود روز سه شنبه اول بهمن ماه به زندان گوهردشت پس از ساعتها انتظار با برخورد غیر انسانی مسئول سالن ملاقات مواجه گردید.او خواستار دیدار با فرزندش بود و یا اینکه از وضعیت و شرایط فرزندش او را مطلع کنند ولی مسئول سالن ملاقات با داد و فریادو پرخاشگری خطاب به خانم رادپور گفت: ما اجازه نداریم چیزی در مورد وضعیت فرزندت به تو بگوییم ،تو باید اینجا را ترک کنی در غیر اینصورت دستور میدهم که تو را از اینجا بیرون کنند و در این حین 2 پاسدار حاضر در سالن او را از آنجا بیرون کردند. خانم رادپور در نگرانی شدیدی بسر می برد.
خواهر آقای رادپور مدتی پیش در بستر مرگ بسر می برد و تا آخرین لحظات حیاتش در انتظار دیدار آخر با برادرش بود.مادر پیر و خانواده آقای رادپور به زندان و سایر مراکز مراجعه نمودند و به آنها گفتند که خواهرش د ربستر مرگ بسر می برد و خواهان آن است که برای آخرین بار با برادر خود دیدار کند و یا اینکه به او اجازه دهند که تلفنی با خواهرش صحبت کند ولی بازجویان وزارت اطلاعات از دادن اجازه به او خوداری کردند و خواهرش در حالی که در انتظار دیدن و یا شنیدن صدای برادرش بود دیده از جهان گشود.
لازم به یادآوری است آقای رادپور اردیبهشت ماه 86 که قصد داشت در مراسم گل گشت کارگران شرکت کند در جاده چالوس کرج و نزدیک شهر کرج دستگیر شد. او نزدیک به یک ماه در خانه های امن وزارت اطلاعات زندانی بود و بشدت مورد شکنجه قرار گرفت که در اثر این شکنجه ها 2 دنده سینه اش شکسته شد و همچنین کتف او آسیب جدی دید و هیچوقت مورد معالجه قرار نگرفت. آقای رادپور در یک محاکمه چند دقیقیه ای در شعبه 8 دادگاه انقلاب کرج بدون اینکه حق دفاع از خود داشته باشد و بدون داشتن وکیل محکوم به 3 سال زندان گردید.
آقای رادپور 14 مرداد ماه در اعتراض به شرایط غیر انسانی و رفتارهای وحشیانه با زندانیان سیاسی اقدام به اعتصاب غذا نمود. 16 مرداد ماه به بند 8 سپاه منتقل گردید و 28 روز در سلولهای انفرادی بسر برد.بازجویان پرونده جدیدی علیه او گشودند و در تاریخ 2 شهریورماه در شعبه 1 دادگاه انقلاب کرج توسط فردی بنام عاصف حسینی مورد محاکمه قرار گرفت و به 5 سال زندان محکوم شد. درجریان محاکمه او از حق دفاع و داشتن وکیل محروم بود.
آقای رادپور بیش از 5 ماه در بند 1 زندان گوهردشت که معروف به بند آخر خطی ها است زندانی بود و در طی این مدت بارها به سلولهای انفرادی این بند که معروف به سگ دونی و محل شکنجه زندانیان سیاسی است انتقال داده شد و تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار گرفت و هر بار چند هفته در این سلولها زندانی بود. قبل از انتقال به بند 8 معروف به بند سپاه او در سلولهای انفرادی بند 1 که پاسداربندها به آن سگ دونی می گویند زندانی بود.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ،نسبت به جان این زندانی سیاسی هشدار میدهد. واز سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات فوری برای نجات جان این زندانی سیاسی است.
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
02 بهمن 1387 برابر با 21 ژانویه 2009
وضعیت زندانی فوق را به سازمانهای زیر گزارش گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر
http://pejvakzendanyan.blogfa.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
tel. :003162020193
منصور رادپور اوایل دی ماه به بند 8 زندان گوهردشت معروف به بند سپاه که در کنترل بازجویان وزارت اطلاعات است و شرایطی همانند بند 209 اوین دارا است منتقل گردید. انتقال او مخفیانه صورت گرفت و هنگامی که به بهداری زندان با شرایط حاد جسمی انتقال داده شد و در حالی که توسط چند پاسدار همراهی می شد و حق تماس با سیایر زندانیان را نداشت ولی زندانیان حاضر در بهداری متوجه شدند که در سلولهای انفرادی بند 8 سپاه زندانی است. زندانیان سیاسی که به این بند نتقل می شوند تحت بازجوئیهای طولانی ، بازجویان وزارت اطلاعات قرار می گیرند این بازجوئیها اکثرا در ساعات شب صورت می گیرد و همراه با شکنجه های جسمی و روحی است. از آن زمان انتقال وی تا به حال هیچ خبری از شرایط و وضعیت او در دست نیست.
مادر پیر و بیمار آقای رادپور بارها به زندان گوهردشت کرج برای اطلاع یافتن از وضعیت فرزندش مراجعه نمود. خانم رادپور در آخرین مراجعۀ خود روز سه شنبه اول بهمن ماه به زندان گوهردشت پس از ساعتها انتظار با برخورد غیر انسانی مسئول سالن ملاقات مواجه گردید.او خواستار دیدار با فرزندش بود و یا اینکه از وضعیت و شرایط فرزندش او را مطلع کنند ولی مسئول سالن ملاقات با داد و فریادو پرخاشگری خطاب به خانم رادپور گفت: ما اجازه نداریم چیزی در مورد وضعیت فرزندت به تو بگوییم ،تو باید اینجا را ترک کنی در غیر اینصورت دستور میدهم که تو را از اینجا بیرون کنند و در این حین 2 پاسدار حاضر در سالن او را از آنجا بیرون کردند. خانم رادپور در نگرانی شدیدی بسر می برد.
خواهر آقای رادپور مدتی پیش در بستر مرگ بسر می برد و تا آخرین لحظات حیاتش در انتظار دیدار آخر با برادرش بود.مادر پیر و خانواده آقای رادپور به زندان و سایر مراکز مراجعه نمودند و به آنها گفتند که خواهرش د ربستر مرگ بسر می برد و خواهان آن است که برای آخرین بار با برادر خود دیدار کند و یا اینکه به او اجازه دهند که تلفنی با خواهرش صحبت کند ولی بازجویان وزارت اطلاعات از دادن اجازه به او خوداری کردند و خواهرش در حالی که در انتظار دیدن و یا شنیدن صدای برادرش بود دیده از جهان گشود.
لازم به یادآوری است آقای رادپور اردیبهشت ماه 86 که قصد داشت در مراسم گل گشت کارگران شرکت کند در جاده چالوس کرج و نزدیک شهر کرج دستگیر شد. او نزدیک به یک ماه در خانه های امن وزارت اطلاعات زندانی بود و بشدت مورد شکنجه قرار گرفت که در اثر این شکنجه ها 2 دنده سینه اش شکسته شد و همچنین کتف او آسیب جدی دید و هیچوقت مورد معالجه قرار نگرفت. آقای رادپور در یک محاکمه چند دقیقیه ای در شعبه 8 دادگاه انقلاب کرج بدون اینکه حق دفاع از خود داشته باشد و بدون داشتن وکیل محکوم به 3 سال زندان گردید.
آقای رادپور 14 مرداد ماه در اعتراض به شرایط غیر انسانی و رفتارهای وحشیانه با زندانیان سیاسی اقدام به اعتصاب غذا نمود. 16 مرداد ماه به بند 8 سپاه منتقل گردید و 28 روز در سلولهای انفرادی بسر برد.بازجویان پرونده جدیدی علیه او گشودند و در تاریخ 2 شهریورماه در شعبه 1 دادگاه انقلاب کرج توسط فردی بنام عاصف حسینی مورد محاکمه قرار گرفت و به 5 سال زندان محکوم شد. درجریان محاکمه او از حق دفاع و داشتن وکیل محروم بود.
آقای رادپور بیش از 5 ماه در بند 1 زندان گوهردشت که معروف به بند آخر خطی ها است زندانی بود و در طی این مدت بارها به سلولهای انفرادی این بند که معروف به سگ دونی و محل شکنجه زندانیان سیاسی است انتقال داده شد و تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار گرفت و هر بار چند هفته در این سلولها زندانی بود. قبل از انتقال به بند 8 معروف به بند سپاه او در سلولهای انفرادی بند 1 که پاسداربندها به آن سگ دونی می گویند زندانی بود.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ،نسبت به جان این زندانی سیاسی هشدار میدهد. واز سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات فوری برای نجات جان این زندانی سیاسی است.
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
02 بهمن 1387 برابر با 21 ژانویه 2009
وضعیت زندانی فوق را به سازمانهای زیر گزارش گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر
http://pejvakzendanyan.blogfa.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
tel. :003162020193
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر