۱۳۸۷ بهمن ۱, سه‌شنبه

ین نوشته را ادعانامه ای بر علیه خود در روز قیامت به حساب آورید

به نام خدا
و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون
جناب آقای صلواتی
ریاست محترم شعبه 15 دادگاه انقلاب
با سلام و آرزوی توفیق برای آنان که انسانیت را ارج می نهند و در خدمت به بندگان خدا فارغ از هر گونه تبعیض و تعارض دینی ، قومی ، فرقه ای و... اهتمام می ورزند .
بناچار دو وضعیت زیر بعرض می رسد وانتظار توجه شایسته می رود :
1- در مورد شرکت نکردن همسرم آقای ارژنگ داودی در جلسه روز چهارشنبه 25/10/87 همانطوری که میدانید در تاریخ 8/2/87 ایشان را بطرز غیر قانونی از زندان اوین به زندان رجایی شهر تبعید کردند و متأسفانه در کنار آدم کشان ، سارقان مسلح و ... در سلول انفرادی با مساحت کمتر از پنج مترمربع در کنار دو قاتل جا دادند ؟!
متأسفانه هیچ یک از اعتراضات بحق ایشان در طول قریب به 9 ماه از سوی مدیران زندان رجایی شهر مسموع واقع نشد و حتی از استفاده از کتابخانه زندان نیز محروم و ممنوع شدند .
فکر می کنم اینکه پیامبر اکرم فرموده اند ز گهواره تا گور دانش بجوی شامل زندان رجایی شهر هم می شود ؟! آیا شایسته است همسرم که معلم ، شاعر ، نویسنده و زندانی سیاسی است ، برای تهیه کتاب از کتابخانه زندان به زندانیان قاتل و کلاهبرداری که حق استفاده از کتابخانه را دارند متوسل شود؟!
روز 14/10/87 طی نامه ای که شخصا" به مدیرزندان تحویل گردید خواستار آن شدند که مشارالیه به خواسته هایشان پاسخ دهد و عنوان نمودند که در غیر اینصورت در اعتراض به رفتار غیراخلاقی ، غیرقانونی و غیر... آنان از حضور در جلسه دادگاه حتی در صورت اعمال قوه قهریه خودداری خواهند نمود .
روز چهارشنبه 25/10/87 در ارتباط با خواسته ایشان نه تنها فرجی حاصل نشد بلکه با تهدید و ارعاب گفتند که به زور هم که شده او را به دادگاه منتقل می کنند همانگونه که مستحضرید علیرغم اعمال زور ناجوانمردانه –دستبند قپانی زدن و ... – که شایسته هیچ کس نیست بویژه یک شخصیت فرهنگی، بالاخره نتوانسته اند او را با زور در دادگاه حاضر نمایند که از این نظر به ایشان افتخار و مباهات می کنم بعد از ضرب و شتم مأموران و سربازان که بدستور مستقیم مدیریت زندان صورت گرفت با وساطت و اعتراض صد نفر که شاهد ماجرا بودند و این طرز برخورد شنیع را تقبیح کردند بناچاربه بهداری زندان اعزام و علیرغم تجویز آمپول رباکسین ، پماد متیل سالیسیلات و قرص دیکلورامین 25 هنوز بعد از گذشت چند روز از شدت درد و کوفتگی و نیز رگ به رگ شدن شانه چپ رنج می برند .
و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر
2- در جلسه دادگاه همانروز 25/10/87 جنابعالی به وکیل محترم فرموده اید ایشان جاسوس سیا هستند ؟!آیا بعد از قریب به 6 سال جاسوس شده اند ؟!
بهتر است بدانید نظر بازجویان پرونده در بهار و تابستان سال 86 خلاف این بوده وهست و آن طوری که به من گفته اند ایشان را بعنوان یک مبارز سیاسی ، تک رو و مستقل می شناسند .
علیرغم اینکه از بدو دستگیری اسناد ، مدارک و سوابق تمام خانواده ضبط و توقیف گردیده و همه را مورد کنکاش دقیق قرار داده اند نه بازجویان و نه قاضی تحقیق هرگز چنین کلمات ناروایی را بر زبان نیاورده اند.
دو کیفرخواست صادره علیه ایشان به شماره های 83/26/7232/ط د – 275/2د/86 نیز به صراحت دال بر صحت این مدعاست .
از حضرت علی (ع ) پرسیدند که آیا چیزی در کره زمین سنگین تر است ؟ فرمودند : تهمت
آیا شایسته است کسی که بعنوان قاضی بر مسند مولا نشسته چنین بی محابا دیگران را در مظان اتهام ناروا قرار دهد ؟!
چنانچه به نحو شایسته نسبت به دو مورد مشروحه فوق رسیدگی و بترتیب اقدام منتهی به 1 – احقاق حق 2 – اعاده حیثیت نمودید که فبها المراد و در غیر اینصورت از هم اکنون این نوشته را ادعانامه ای بر علیه خود در روز قیامت به حساب آورید .
خداوند همه ما را به راه راست هدایت فرماید بویژه آنان که به حق یا به ناحق مقدرات مردم را در دست دارند .
شبانگه به تن سر به سر تاج داشت سحرگه نه تن سر نه سر تاج داشت
به یک گردش چرخ نیلوفری نه نادر به جا ماند نه نادری

نازنین داودی
همسر آقای ارژنگ داودی زندانی سیاسی
30/10/87

انتشار: فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران


http://pejvakzendanyan.blogfa.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
tel. :003162020193

هیچ نظری موجود نیست: