۱۳۹۲ دی ۳, سه‌شنبه

پیام تبریک کشیش زندانی بهنام ایرانی به مناسبت کریسمس و سالن نو مسیحی


پیام تبریک کشیش زندانی بهنام ایرانی به مناسبت کریسمس و سال نو مسیحی و همچنین اشاره به یورشها ، دستگیریها و اذیت و آزار به خادمان کلیسا،نوکیشان مسیحی ، خانواده ها و فرزندان آنان توسط مامورین وزارت اطلاعات جهت ارسال به رهبران مذهبی جهان، سازمانهای حقوق بشری و انتشار در رسانه ها در اختیار « فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» قرار داده شده است. متن پیام به قرار زیر می باشد

بنام خداوند
با سپاس بیکران از خالق کیهان که با سخاوتی بی همتا محبت عظیم و آسمانی خود را بی هیچ مضایقه ای بر بشر ارزانی کرده ، می کند و خواهد نمود. چنانکه انجیل یوحنا در فصل ۱۳ آیه ۶ می فرماید« خدا جهان را آنقدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هر که به او ایمان آرد هلاک نگردد بلکه حیات ابدی یابد». گویی خداوند بیش از این برای بشریت چه می توانست بکند و بشریت بیش از این چه انتظاری می توانست از خداوند داشته باشد.
 شادمان و سرشار از شعف هستم که می توانم در این روز فرخنده که بیش از یک و نیم میلیارد مسیحی تولد عیسی مسیح را جشن می گیرند من نیز سهم کوچکی در انتقال این پیام و خبر خوش به جهانیان و بالاخص تبریک به دنیای مسیحیت داشته باشم.
من کشیش بهنام ایرانی هستم که در حال حاضر در ندامتگاه مرکزی شهر کرج در کشور ایران به اتهام واهی و بی اساس  تبلیغ علیه نظام اما در حقیقت به خاطرخدمت در کلیسا و مشارکت در اجتماعات مسیحی و کلیساهای خانگی به ۵ سال و ۸ ماه حبس محکوم شده و نزدیک به ۳ سال است که در زندان بسر می برم.
 قبل از هز چیز مایلم توجه مخاطبان را به این نکته معطوف سازم که مسیحیان در ایران تنها محدود به اقلیتهای ارمنی و آشوری نیستند بلکه جماعت قابل ملاحظه ای تحت عنوان مسیحیان فارسی زبان یا اصطلاحا نوکیشان مسیحی در این کشور زندگی می کنند که در حال حاضر با توجه به مهاجرت گسترده ای که  اقلیتهای ارمنی و آشوری در سالهای اخیر به خاطر محدودیتهای اعمال شده توسط حکومت اسلامی ایران  به امریکا و اروپا مهاجرت داشته اند ، تعداد مسیحیان فارسی زبان در ایران به مراتب بیشتر از آنان گردیده است.
هزاران نفر در این کشور وجود دارند که ایمان مسیحی و این کیفیت  از رابطه با خداوند را گزینش کرده و راه خوشبختی و آرامش روحانی خود را در ایمان به عیسی مسیح یافته اند. جامعه مسیحیان فارسی زبان ایران در ۳۴ سال پس از انقلاب به صورت روز افزون تحت شدیدترین تدابیر امنیتی به حیات آمیخته با انواع مزاحمتها ، تهدیدها ، بگیر و ببندها ، بازداشتها و زندانها ادامه داده است.
وزارت اطلاعات و امنیت کشور در طول این سالها به دفعات به خانه هایمان یورش آورده  وعلاه بر  آزار و اذیت روحی وجسمی ، کتابها، نشریات، کتب مقدسه ، مدارک شخصی، گوشی های موبایل، دوربین ،کامپیوترهای ما را مصادره می کنند و متاسفانه بسیاری از آنها پایمال شده و هرگز به دست ما نرسیده اند.
 فرزندان ما در این یورشها که گاها با سلاحهای گرم و ضرب و شتم همراه بوده است از لحاظ روحی و روانی به شدت آسیب دیده اند و از اثرات منفی آن گاها تا سالها ادامه داشته است. برای نمونه در ۱۹\۹\۸۵ روز یکشنبه ساعت ۷:۳۰ صبح وقتی که ماموران وزارت اطلاعات به عنوان پستچی به خانه ام در کرج یورش آوردند و ۴ کیسه بزرگ از وسایل شخصی مرا با خود بردند دختر ۵ ساله ام تا مدت ۶ ماه هر چه که داشت را پنهان می کرد و در پاسخ به چرایی این رفتار می گفت هیس اطلاعات می شنود و این هم  را می برد.
 همین طور در حمله اخیر که  روز یکشنبه ۲۴\۹\۹۲ در حالیکه من در زندان هستم به منزل من و ۳ تن دیگر از خادمان داشتند پسر کوچکم به شدت منقلب شده و شبها خواب می بیند که می خواهند مادرش را هم دستگیر کنند.البته آشکار است که حوادثی از این دست منحصر به بنده نبوده و بسیاری از خانواده های مسیحی و بالاخص فارسی زبان مسیحی در طول این سالها این تجربه تلخ و مخرب به لحاظ روحی را خصوصا در آاستانه کریسمس و سال نو میلادی داشته اند  وهمچنان نیز تجربه کرده اند. خصوصا که در یورشهای هفته گذشته خود به منازل ما تهدید کرده اند که چند نفر از همکیشان ما را بازداشت خواهند کرد.
 مامورین وزارت اطلاعات به ما می گویند حق مشارکت در کلیساهای خانگی را ندارید می گویند مجوز لازم است و وقتی هم برای گرفتن مجوز به وزارت کشور مراجعه می کنیم ما را همچون توپ فوتبال به زمین یکدیگر پاس می دهند. به ما ی گویند چرا به کلیساهای معتبر نمی روید نمی دانم تعریف آنها از کلیساهای معتبر چیست .علیرغم اینکه هر گروهی از هر مذهب و آیینی اصول و تعالیمات خاص خودشان را دارند و ترجیح می دهند در اجتماعاتی که با اصول ایمانی و باورهایشان منطبق است شرکت کنند سوال این است که کدام کلیسا را معتبر می دانند.آیا کلیساهای ارمنی و اشوری را ؟ آنان به خوبی واقف هستند که هیچ کدام از این کلیساها اجازه ندارند به زبان فارسی مراسم برگزار کنند و در صورت  پذیرش فارسی زبانان حتما با واکنش شدید وزارت اطلاعات مواجه خواهند شد. شاید هم منظورشان از کلیساهای معتبرکلیساهای جماعت ربانی ،انجیلی یا اسقفی باشد که متاسفانه تمام شعبات این کلیساها که به زبان فارسی مراسم عبادتی خود را برگزار می کردند یا توسط وزارت اطلاعات بسته شده اند یا دربها باز است اما جرات قدم گذاشتن به آن کلیساها  را ندارد و یا اینکه  بسیار بسیار محدود و شدیدا امنیتی گردیده اند براستی چگونه باید از این برزخ رهایی یافت و تکلیف این قشر غیرقابل انکار مسیحیان فارسی زبان چه می شود.
 به گواهی تورات وقتی حضرت آدم و حوا به عنوان پدر و مادر سرزمین ما مرتکب گناه شدند خداوند پیشاپیش از آن آگاهی داشت او می دانست که نتیجه نارضایتی انان و ارتکاب گناهانشان بشریت را به چه وضعیتی دچار می سازد آیا خداوند نمی توانست اعمال نفوذ کند و به جبر مانع  ارتکاب آنان به گناه گردد؟آن هم گناهی که عواقب وخامت بار و دهشتناک آن دامن تمام بشریت را می گرفت حتما می توانست اما او چنین کاری نکرد او برای حق انتخاب که به انسان بخشیده بود احترام قائل بود او روشنگری کرد عواقب حق انتخاب را متذکر شد و سپس در سکوت و احترام منتظر انتخاب انسان  شد.
 آیا حکومت اسلامی ایران از روندی که همواره در مورد مسیحیان پیش گرفته و در عین حال مدعی پایبندی به منشور حقوق بشر و ساختن مدینه فاضله است ، بیشتر از خود خداوند نگران بشریت و انتخاب نوع بشر است ؟
این روزها درباره معاون کنسولی کشور هندوستان که در امریکا بازداشت شده و در بازرسی بدنی او را عریان کرده اند بسیار می شنویم وجهت گیری رسانه های حکومت اسلامی ایران به شدت این رفتار را محکوم کرده و آن را دو از شأن یک شخصیت سیاسی می دانند. البته بنده این رفتار را اگر حقیقتا همان است که می شنویم ،نمی پسندم اما حقیقت تلخ این است که در همین ندامتگاه مرکزی کرج وقتی که من وارد زندان شدم در همان بدو ورود بدون توجه به اینکه من یک  کشیش هستم در بازرسی من را کاملا عریان کردند و در همان وضعیت وادارم نمودند که چندین بار نشست و برخاست کنم و با الفاظ رکیک به من توهین کردند. آیا این رفتارها قابل محکوم کردن نیستند ؟چرا این رفتارها رسانه ای نمی شوند و چرا مسئولین چنین رفتارهایی مجازات نمی گردند ؟رفتارهای که همچنان ادامه دارد و امثال من بسیار با آن مواجه می شوند.
 هر انسان میراث دار این هدیه آسمانی است که نوع رابطه اش با خداوند را اظهار کند و بابت انتخابش به خداوند پاسخگو باشد....این جنین نیز در رویارویی با رویه ای متفاوت اتخاذ شده است من و بسیاری از هم کیشانم تنها به این دلیل که در کلیساهای خانگی شرکت کرده ... پیغام انجیل را بشنوند تعامل داشته ایم امروز در زندان هستیم .آخر چرا .آیا زیباتر نیست که پاسخ اندیشه با اندیشه داده شود آیا زیباتر نیست که قلم ، قلم را بشناسد.آزادی عقیده از اصول جاودانه و تحسین برانگیزیست که هر جامعه رشد یافته ای به آن احترام گذاشته و در مقابل این ارزش خدادادی سر تعظیم فرود می آورد .چرا حکومت اسلامی ایران نمی خواهد بپذیرد که ما مسیحیان فارسی زبان هم عضوی از این جامعه هستیم و صاحب این حق .که به سخنانمان گوش داده شود و به باورهایمان احترام گذاشته شود .اما نه فقط چنین نشده بلکه برای ما هیچ حقوقی قایل نیستند.
آیا مسلمانان در کشورهای مسیحی حق حیات ندارند؟ می دانیم که بسیارخوب دارند .آیا مسیحیان در اروپا و امریکا مسلمان نمی شوند؟ می شوند و چه استقبالی هم از یک مسیحی مسلمان شده می گردد. پس چرا با ما رفتاری کاملا متفاوت می شود ؟ آیا مسلمانان در خود حکومت اسلامی ایران در قلب کشورهای اروپایی و امریکایی مسجد نمی سازند ؟ پس چرا ما در این کشور اجازه ساخت کلیسا را نداریم؟  چرا در هیچ سازمان و موسسه دولتی اجازه استخدام شدن نداریم؟ چرا اجازه نمی دهند حتی ازدواجهایمان را در دفترخانه های مسیحی ثبت کنیم؟ و چرا ۳۴ سال است که در ایران هیچ کلیسایی ساخته نشده و آنهایی هم که از قبل بوده اند هر روز محدودتر و حتی بسته می شوند؟ ما افراد سیاسی نیستیم ما به دنبال هیچ پست و منصب سیاسی هم نیستیم چرا که ایمان مسیحی خود را در امور سیاسی دخالت نمی دهد. ما وابسته به هیچ سازمان جاسوسی یا ضد نظام نیستیم که گاها بازجویان وزارت اطلاعات ما را به آنها متهم می کنند. ما تنها شهروندانی هستیم که می خواهیم در کشور خودمان در فضایی آرام و سرشار از صلح و دوستی که پیام انجیل است زندگی کنیم و حق مشارکت کلیسایی و برپایی آزادانه آیین های مذهبی خود را داشته باشیم. آیا براستی اینها توقعات زیادی هستند؟ بنده امروز به آزادی خود از زندان  نمی اندیشم چرا که آزادی برای من به مثابه انتقال از یک زندان کوچک تر به یک زندان بزرگ تر است. بسیاری از هم کیشان من که به ظاهر آزاد هستند وضعیتی بهتراز من ندارند. ما آزای ازاین زندان بزرگتر را در مهاجرت از این کشور نمی جوییم. بلکه در برخورداری از حقوق حقه خود که همانا احترام به باورها و اعتقاداتمان است جستجو می کنیم.ای کاش  این سخن بیتر که یک اندیشمند  ماتریالیست  است سر لوحه خطی مشی بسیاری از منتقدان به خدا قرار بگیرد.که با تو موافق نیستم اما حاضرم جانم را بدهم تا حرفت را بزنی.
 در پایان از تمامی رهبران و خادمان کلیساهای عیسی مسیح در اقصی نقاط جهان و بالاخص کلیساهای فارسی زبان و هم مجامع و سازمانهایی که در حوزه حقوق بشری فعال هستند بالاخص گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل و گزارشگر ویژه اقلیتهای مذهبی سازمان ملل می خواهم که این قسمت از پیکره کلیسای عیسی مسیح را که بیش از ۳ دهه ...در این کشور متحمل گردیده است به یاد آورند. ...در این روزها که فرزندان عزیز دلبند شما روزهای شادی بخش و متفاوتی را تجربه می کنند و خدا را شکر برای این نعمتی که از آن برخوردارهستند بچه های ما تحت شدیدترین تدابیر امنیتی و بازرسی ها از خانه هایشان جز بهم ریختگی ، افسردگی و فشارهای روحی و روانی روزهای تلخ و سرد را  تجربه می کنند. دیروز که بعد از ۵ ماه موفق شدم در یک ملاقات حضوری فرزندانم را ببینم مامورین زندان حتی اجازه ندادند نامه ای را که به مناسبت تبریک کریسمس به دخترم نوشته بودم به او بدهم و نامه ام را توقیف کردند .شایسته است که چو عضوی به درد آورد روزگار ، دگر عضوها را نماند قرار.
 با این امید که در اجماع جهانی برای دستیابی مسیحیان فارسی زبان ایران به حقوق حقه خود به عنوان یک شهروند ایرانی مسیحی و به عنوان یک جامعه ای کلیسایی تلاشی گسترده و در خور شکل بگیرد. به امید آن روز
با تشکر،
کشیبش بهنام ایرانی
 زندان مرکزی کرج
دوم دیماه ۱۳۹۲ برابر ۲۳ دسامبر ۲۰۱۳



www.hrdai.net

Tel.:0031620720193

هیچ نظری موجود نیست: