۱۳۹۲ آذر ۴, دوشنبه

ستمداد ۶ زندانی اعتصاب غذا کننده اهل سنت از سالزمانهای حقوق بشری جهان


نامه استمداد ۶ زندانی عقیدتی اهل سنت که در سومین هفته اعتصاب غذای خود و در شرایط حاد جسمی بسر می برند .تا به حال ۲ تن از آنها دچار خونریزی و بیهوش   شده اند اما زندانبان ولی فقیه بجای رسیدگی به وضعیت حاد جسمی آنها و پذیرفتن خواسته هایشان دائم آنها را تحت فشار ومورد  اذیت و آزار قرار می دهند. نامه استمداد آنها برای ارسال به سازمانهای حقوق بشری و انتشار در رسانه ها و اطلاع عموم در اختیار « فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران » قرار داده شده است. متن نامه استمداد آنها به قرار زیر می باشد :
بسمه تعالی،
امروز تاریخ ۳ آذر۹۲ استمداد خواهی زندانیان سیاسی عقیدتی اهل سنت کردستان را که در زندان قزل حصار کرج بسر می بریم به تمام جوامع بین المللی و سازمانهای حقوق بشری دنیا و شرح حال خودمان را در طی گذشت بیست و یکمین روز اعتصاب غذایمان را به گوش تمام دنیا و آنهایی که کمی از انسانیت و وجدان در وجودشان مانده برسانیم.
 ما زندانیان جمشید دهقانی، جهانگیر دهقانی، کمال ملایی، حامد احمدی اهل سنندج، و آقایان سید هادی حسینی، صدیق محمدی اهل جوانرود کرمانشاه، که یکسال است در زندان قزل حصار که زندان کثیفی است و پر از معتاد ، ایدزی و هپاتیتی است بسر می بریم. که طبق دسته بندی زندانیان ما نباید در این زندان باشیم و باید در زندان رجایی شهر همراه با دیگر هم پرونده ای هایمان باشیم.
در تاریخ ۱۳ آبان ۹۲ در اعتراض به حکم اعدام خود که در مرحله اجرا می باشد که هر لحظه احتمال دارد ما را برای اجرا ببرند و همچنین به دلیل نگهداری در زندان مواد در بدترین شرایط روحی و روانی و کمترین امکانات و شکنجه های روحی و روانی مسئولین زندان ...........بی جهت بر ما از طرف رئیس زندان سید علی حسینی ، مسئول فرهنگی رجبعلی آژیر، مسئول دارالقران احمد میرخانی، و رئیس واحد، قدمی بر ما تحمیل می شود و هم از اینکه ما  در داخل واحد حتی حق نداشتیم  با کسی ارتباط داشته باشیم یا از کتابهای اهل سنت استفاده کنیم دست به اعتصاب غذای نامحدود زده ایم .
 در تاریخ سیزده آبان ۹۲ با ضرب و شتم و دستبند و پابند به وسیله گارد ضد شورش و با توهین و خشونت ما را از سالن ۴ واحد ۳ بیرون آورده و به انفرادی واحد انتقال کردند. طی سیزده روزی که داخل انفرادی بودیم به شدت زیر فشارهای روحی و روانی بودیم. به طوریکه حتی برای دستشویی یا بهداری رفتن ما را به طور توهین آمیزی بازدید می کردند به طوریکه اگر مجبور نبودیم از انفرادی بیرون نمی آمدیم و حتی در روز عاشورا وقتی برای نماز صبح می خواستیم به حمام برویم درب حمام را برای ما بستند مجبور شدیم برای نماز صبح داخل دستشویی در حالیکه در اعتصاب بودیم با آب سرد حمام کنیم.
و بعد از وخیم تر شدن حالمان و خونریزی معده حامد احمدی و جمشید دهقانی ما را به سالن ۱ که خدمات واحد می باشد انتقال کردند. در داخل سالن زندانیان دیگر را تهدید کردند که در صورت ارتباط با ما با آنها برخورد شدیدی می شود و حتی جرات ندارند با ما سلام و خداحافظی کنند. و در پانزدهمین روز اعتصاب حامد احمدی وقتی بیهوش شده بود درب سالن را بر ما باز نکردند تا او را به بهداری ببریم. و حتی بعضی از مسئولین واحد به زندانیان دیگر گفته بودند چرا نمی روید داخل اتاق و آنها را بزنید ولی زندانیان گفته بودند که اینها آزاری ندارند و با ما کاری ندارند چرا این کار را بکنیم. حال انها به اندازه کافی وخیم است و حال خوبی ندارند
و در روز هفدهم اعتصاب که ۲ نفر از ما حامد احمدی و جمشید دهقانی که بیهوش شده بودند و یکی از همشهری های ما به اسم کوروش زرجویی که به کمک ما آمده بود او را به افسرنگهبانی برده و مورد ضرب و شتم قرار داده بودند و او را با دستبند آویزان کرده بودند. و او را تهدید کرده بودند که دیگر با ما ارتباطی نداشته باشد.و وقتی که چند نفر  از ما که حالش خراب شده بود و بیهوش شده بود دکتر رجبی رئیس و دکتر بهداری واحد را بالای سرمان آورده و دکتر رجبی با گرفتن فشار خون و ضربان قلب و علائم حیاتی، اوضاع ۶ نفر بخصوص آن ۲ نفر را وخیم اعلام کرد و گفت نیاز به سرم و درمان  دارند. ولی ما گفتیم نه سرم وصل می کنیم و نه دارویی مصرف می کنیم.
و در روز بیست و یکم اعتصابمان با آوردن دکتر متخصص و مسئول فرهنگی و گرفتن علائم حیاتی وضعیت ما را وخیم تر از قبل اعلام کرده اکثر ما فشا رخونمان  روی ۶ تا ۹  بوده و بعضی از ما را با برانکارد و ویلچر به درمانگاه می برند و حتی جلوی دکتر ، جمشید دهقانی و حامد احمدی خون بالا آوردند  و دکتر گفت: اینها نیاز شدیدی به بستری دارند . و حالا ما داخل سالن خدمات می باشیم و وضعیت جسمی بدی داریم .
این سالن ۵۰ نفر آمار دارد همه صبح از سالن بیرون می روند و شب برمی گردند و هیچ فرقی با سلولهای انفرادی برای ما ندارد و با هیچ کس ارتباط نداریم. و هیچ مسئولی پیگیر کار و مشکلات  ما نشده و نزد ما نیامده است این سومین بار اعتصاب غذای ما است که در این زندان می باشد. اولین بار ۳۰ اسفند ۹۱ به مدت ۲۶ روز اعتصاب غذا نمودیم. قول دادند که پیگیر مشکلات ما باشند ولی جوابی ندادند .دومین بار ۳۰ مهر ۹۲ بود که به مدت ۸ روز وقتی دادیار احمدی .....قول داد که پرونده ما را پیگیری کند و ما را به رجایی شهر برگرداند اعتصاب را متوقف کردیم و گفتیم در صورتیکه نکردند دوباره اعتصاب می کنیم. قول داد که ما را برمی گردانند به رجایی شهر پیش هم پرونده ای هایمان ولی هیچ کدام از قولهایشان عملی نشد و ما نیز دوباره اعتصاب نموده ایم
و حالا تقاضامندیم از تمام سازمانهای بین المللی و حقوق بشری و تمام شبکه ها و رسانه های آزاد و شبکه های اجتماعی در فضای مجازی و کسانیکه در زمینه حقوق بشر در ایران کار می کنند که قضیه ما را پیگیری کنند این بار دیگر اعتصابمان را نمی شکنیم ما هر لحظه احتمال اجرای حکممان وجود دارد .
با کمال تشکر از تمام کسانیکه تا حالا پیگیر پرونده و قضیه ما بودند و برای ما کار کرده اند.
 با کمال تشکر،
از طرف زندانیان سیاسی عقیدتی زندان قزل حصارکرج
آبان  ۱۳۹۲

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید
کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد
گزارشگر ویژه اعدام سازمان ملل متحد
سازمان عفو بین الملل

www.hrdai.net

Tel.:0031620720193

هیچ نظری موجود نیست: