۱۳۹۲ خرداد ۱۷, جمعه

بخش پنجم سلسله مقالات زندانی سیاسی ارژنگ داودی در باره رژیم ولی فقیه



زندانی سیاسی ارژنگ داودی طی سلسله مقالاتی دیدگاه های خود را نسبت به رژیم ولی فقیه بیان نموده است که جهت انتشار در اختیار «فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» قرار داده است. متن پنجمین  بخش این مقاله  به قرار زیر می باشد:
بخش پنجم:
یاران و دوستداران استبداد افرادی بزدل و ضعیف هستند که مسحور قدرت اند .این حقیقت محض راعلاوه بر رفتاربی شرم مآبانه اکثریت اصحاب اطلاحات در زندان و در برابر زندانبانان که حتی محاکمات صوری سالهای ۸۸ و ۸۹ با فضاحت هر چه تمام تر علنی ساخت . این محاکمات از یکسو حقارت و دنائت شبهه برانگیز این مبارزان جعلی را برملا ساخت از دیگر سوعظمت وجودی انسانهای اندیشمند و مبارزی را نشان داد که انقلاب های مشروطه ، ۵۷ و سایر خیزش های مردمی را رقم زدند تا با اهدای خون خویش برای پیروزی بر حاکمیت استبداد به انقلابیون میهن الهام و انگیزه بخشیدند .
یکی از دلایل بسیار مهم در ناکامی خیزشهای میلیونی سال ۸۸ که به بهانه تقلب در انتخابات نمایشی ـ فرمایشی صورت پذیرفت ، این حقیقت تلخ بود که کسانی که در موج سواری های سیاسی ید طولایی داشته و در اوایل انقلاب بدون دارا بودن  کمترین شعور کشورداری یا سوابق مبارزاتی ، فرصت طلبانه به ارکان قدرت چنگ انداخته بودند ، تلاش کردند سکان جنبش را در دستان بی کفایت خود بگیرند.
کسانی که حکمرانی را معادل زورگویی و مترادف با خونریزی تعریف کرده و در تمام جنایات رژیم از شرکای اصلی بوده و در طول حیات نکبت بار آن نیز همواره گرد سردمداران تراز اول و از سرسپردگان قسم خورده آن بوده اند .
کسانیکه در دوران ستم شاهی با مبارزه انقلابی کاملا بیگانه بودند ولی پس از مشارکت در غصب، تصاحب و به انحراف کشاندن انقلاب مردمی ۵۷ برای آنکه بر سر آن خوان به یغما برده ملت و رحل اقامت دائم بیفکنند ، هر یک به فراخور حال ،ترفند کثیف باند بازی وفامیل سالاری را به رکیک ترین وجه آن علیه مردم بپاخاسته و  مبارزان راستین بکار گرفته و خودطلبانه  به ترویج دشمنی و ایجاد جو هیستریک در میان اهالی بویژه قشر مذهبی پرداختند .
کسانیکه در دوران اقتدارخود ، پروژه مبارززدایی را با چنان بی رحمی و قساوتی اعمال کردند که گوی سبقت را از افراد انقلابی نما ربودند و جنایاتی مرتکب شدند که بشریت انگشت حیرت به دندان گزید .جنایاتی چنان هولناک  که علیرغم گذشت بیش یک ربع قرن ، هنوز این رژیم خونریز ، جرأت اقرار و جسارت لازم برای اعتراف به آن را در خود نمی یابد . زیرا نه می تواند زیر بار مسئولیت های دهشتناک آن در جامعه جهانی برود و نه می تواند خود را از عواقب هولناک داخلی آن برهاند .
کسانیکه به خاطر ترس شخصی از عواقب فروپاشی رژیم و در نتیجه از دست دادن هویت جعلی ، اعتبار کاذب ، امتیازاتی که ناحق و غاصبانه به چنگ آورده اند ، عافیت طلبانه به تکاپو افتاده و به طرزی کاملا هدایت شده بر علیه اسلاف شدیدا مرتجع خود معرکه گرفتند .مشتی سوداگران سیاسی که با استفاده از چتر حمایتی و امکانات وسیعی که بخش بزرگی از نیروهای اطلاعاتی ـ امنیتی برایشان فراهم آوردند پا به میدان گذارده و کوشیدند رژیمی را از ورطه سقوط نجات دهند که عاجزانه این رشته الفت با آن گره خورده  و برای تداوم آن هرگز از هیچ دنائتی فروگذار نکرده و نمی کنند.
کسانیکه تلاش کردند همانند اجداد اشغالگر خود پس از حمله اعراب ، شرایطی بوجود آورند که تازی زادگان و تازی زدگان به عنوان شهروندان درجه ۱ یعنی کاست برتر به حساب آیند و مردم ایران که صاحبان اصلی این آب و خاک اهورایی هستند را به عنوان شهروندان درجه ۲ و درجه ۳ به بیگاری و کنیزی بگیرند.
این گروه ۵۰ نفره و چاکران اجاره ای شان که مدعی رهبری جریان ۸۸ شده اند با توسل به انواع ترفندهای مردم فریبانه ای شبه ژورنالیستی ، ایجاد جو کاذب مبارزاتی ، بکارگیری ادبیات دموکراتیک منشانه ، غلب بدیهی ترین حقایق سیاسی، جعل اسطوره های مستحکم ، خلق قهرمانان پوشالی از میان افراد مسئله دار و خانواده های وابسته رژیم بویژه غلامان حلقه به گوش نیروهای اطلاعاتی ـ امنیتی ، گسیل دسته جمعی آنان به زندانهای اوین و رجایی شهر همراه با دامن زدن به جو تبلیغاتی پرهیاهو به نفع این نیروهای زندانی به قصد مشروعیت بخشی به پروژه مبارز تراشی به منظور مصادره جریان ۸۸ و کانالیزه کردن آن با جعل رهبرانی خود فروخته و نیز بسیاری ترفندهای شیطانی دیگر، کوشیدند جنبش دویست ساله آزادیخواهی ایرانیان که به چیزی کمتر از انقلاب دموکراتیک قناعت نمی دارند را در درون چارچوب حقیری تحت عنوان «اجرای بدون تنازل قانون اساسی » محصور کنند . چارچوبی که اصل ارتجاعی ولایت فقیه شاه بیت آن است ؟!
متاسفانه یاران و یاوران استبداد باری دیگر موفق شدند با به انحراف کشاندن و در نطفه خفه کردن جریانی که می رفت میراث دار جنبش دویست ساله آزادیخواهی ایرانیان شود ،موجبات دلسردی مردم بپاخاسته و کناره گیری آنان از تداوم خیزش را فراهم آورده و در ازای کشتار مردم عامی ، نامردی ها و بی عدالتی ها برای رژیم پوسیده و در حال احتضار خود چند صباحی دیگر فرصت تنفس مصنوعی بخرند.
منظور اصلاح طلبان از دمکراسی تنها دموکراتیزه شدن  محدود قدرت آنهم فقط و فقط در محدوده تنگ نیروهای خودی و در میان سرسپردگان رژیم است .این فرصت طلبان که هرگز دغدغه برخورداری مردم از حقوق مدنی و ارتقاء آنان به حقوق کاملا شهروندی را نداشته اند، در طول دوران تصدی خود و امور حکومتی نیز در رابطه با غیر خودی ها ؟!که امروز اکثریت قریب به اتفاق جامعه ایرانی را تشکیل می دهند ، رفتار بسیار زشتی بروز داده و کارنامه غیر قابل دفاعی از خود بر جا گذاشته اند .کیست که نداند همه حکومتهای استبدادی و از آن جمله رژیم خودکامه فقیه مرتجع و یاران مکارش نه تنها به طور مطلق با دموکراسی بیگانه اند که اصولا با آزادی و دموکراسی تضاد ماهوی دارد
اصحاب اصلاح طلب رژیم که عموما از نیروهای نسل دوم حکومت هستند ، ساز و کار قدرت را نه برای مدیریت جامعه و شرکت در مسیر مدریته که به عنوان ابزاری برای کسب و کار مفت خورانه می پندارند ،پیشتر هم به قصد موج سواری مجدد با جعل تئوری من درآوردی .....، کاسب کارانه تلاش کردند تا با تمسک به آن ، قدرت را از اسلاف خود بقاپند ولی در این راه این فرصت طلبان متجاوز به حقوق مردم ، این بار هم صرفا در پی دستیابی به سهم بیشتری از قدرت مطلقه سیاسی ، رنگ کردن قدرت کاذب اجتماعی ، ایجاد  امنیت روانی ، برای خود و اطرافیان  خود می باشند.
در حقیقت آنها با سوءاستفاده از غفلت مردمان مستأصل ویارگیری از ملحق شوندگان که از سر یأس و نومیدی به هر خس و خاشاک  چنگ پلیدی می زنند ، مردم فریبانه به دنبال آزادی خود از محدودیتهایی هستند که از سوی اسلاف شان یعنی غاصبان اولیه انقلاب ۵۷ بر آنان اعمال می شود. کسانیکه در عصر افلاطون سیر می کنند و به هیچ وجه نه دیروز ، نه امروز و نه هرگز در پی احقاق حقوق ایرانیان نبوده اند. و اینک بر خلاف انچه که ریاکارانه در اوایل انقلاب موعظه می کردند خودپرستانه به خودداری همگان از حقوق برابر شهروندی را خلاف فلسفه  آفرینش می پندارند ؟!
توسعه سیاسی و رشد جهشی اقتصادی تنها در صورتی به شکلی متوازن و همه جانبه دست یافتنی خواهد شد که پس از رهایی از شر استبداد حاکم و نیل به آزادی به موازات توانمندسازی همگانی و استقرار دمکراسی، بتوانیم داستان جنایت وحشتناک کلیه جریانهای  استبدادی بعد از انقلاب مشروطه بویژه نیروهای ارتجاعی حاکم بر کشور بعد از انقلاب ۵۷ را به طور مشروح افشا و به شکلی مقتضی برای همیشه چنان ریشه کن سازیم که دیگر هیچ گاه امکان دوباره قد علم کردن را نیابند .
هر انقلاب اجتماعی ،مبارزه ای همه جانبه با استبداد است و به دلایل مادی و معنوی به تمام افراد، اقشارو طبقاتی  تعلق دارد که انتظار می رود از ثمرات آن بهرمند شوند . غرض از رسیدن به آزادیهای اجتماعی ، دمکراسی سیاسی و حقوق شهروندی به معنای استقرار نوعی نظام دموکراتیک در کشور است که شرکت همه مردم در فرایندهای سیاسی را به یکسان امکان پذیر سازد . این امر مبارک که عدالت همگانی پیامد طبیعی آن خواهد بود ، مستلزم وضع قوانینی جدید و اجرای صریح آن  دسته از قوانینی است که  نابرابری در فرصتهای اجتماعی ، درآمدهای اقتصادی و رفاه عمومی را تعدیل   یا بعضا به کلی از میان برمی دارد. قوانینی که آشکارا با ماهیت و موجودیت رژیم فقیه مغایرت تمام دارد
هم میهنان
ازادی که ما برای آن می جنگیم بدون تردید تنها در پی یک انقلاب تمام عیار دموکراتیک به ارمغان می آید تا ما را از شر بی قانونی های سازمان یافته جاری رها ساخته ، به دموکراسی ، عدالت و حقوق شهروندی رهنمون گردد.

در گستره  سیاه جنگل فقیه
که گرگانش بیدادگرانه مشتاق بر دریدن اند
اصلاحات جز بهانه پوچ دعاوی نبود
بر سر کرسی اقتداری یا که سفره  یغمایی
اینک اما همواری زمین خدا
سرآغاز نویدی است که جهنم موعود
سر انجام  ناسپاسان را دادگرانه دهان باز می گشاید

از صمیم قلب در بند خود
شادزیوی و دیرزیوی همگان را آرزومندم


ارژنگ داوودی
 معلم،نویسنده،شاعر و زندانی سیاسی
 خرداد ۱۳۹۲
info@hrdai.net
www.hrdai.net
Tel.:0031620720193

هیچ نظری موجود نیست: