زندانی سیاسی ارژنگ داودی
طی سلسله مقالاتی دیدگاه های خود را نسبت به رژیم ولی فقیه بیان نموده است که جهت
انتشار در اختیار «فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» قرار داده است. متن ششمین و
آخرین بخش آن به قرار زیر می باشد:
بخش ششم؛
انواع بحرانهای فزاینده
،جامعه ایرانی را به فقر و فلاکت دچار کرده است. این اوضاع آشفته نیاز به تعیین
تکلیف نهایی را به همه آزادیخواهان دیکته می کند. جنبش های اصیل اجتماعی از
قانونمندی هایی پیروی می کنند که مختص خود آنهاست و لزوما با قرار و مدار باندهای موج سواری که تلاش می کنند
بر آنها مسلط شوند همخوانی دائمی پیدا نمی کنند .به همین دلیل با صراحت تمام اعلام
می داریم که در این مرحله حساس و تاریخی برای توفنده ساختن جنبش دویست ساله آزادیخواهی ایرانیان ، نیاز به
معرفی رهبران سیاسی شدیدا احساس می شود .
بدون تردید هر ملتی به مربی، راهبر و راهنما
نیاز دارد .امکان تشخیص و تفاوت گذاری بین راهگشایان و مردم فریبان بسیار مهم است
، زیرا در دنیای امروز که دموکراسی به
عنوان تنها دین دنیوی جهانیان غلبه تمام
یافته ، حتی دیکتاتورهای خون آشام نیز دقت وافر به خرج می دهند تا در چشم
مردم عادی کشور به مثابه مربی و راهبر جلوه نمایند.
توجه داشته باشید که وجود
راهبر و راهگشا از الزامات دوره پایانی حل بحرانهای فراگیر اجتماعی برای نیل به
آزادی و رهایی از شر استبداد به شمار می رود .در صورت اشتباه در گزینش رهبران
شایسته خسارت جبران ناپذیر به کلیت جنبش آزادیخواهی به ویژه در مرحله پس از پیروزی
وارد می شود. عنایت ویژه به این مهم ما را در شکست ارتجاع حاکم و رفع شرایط و
احوال استبداد در تحولات پیشا رو یاری می رساند.
امروز در کشورهای در حال
توسعه هر کسی داعیه رهبری دارد بایستی هم در جامعه خود ریشه دوانده باشد و هم راه
و رسم زندگی در جهان مدرن یعنی اندیشه و روش زندگی در دنیای پیشرفته را به درستی
درک کرده باشد . کسانیکه علاوه بر برخورداری از این پیش ضرورتها در برابر تهدیدات
و مخاطرات جنبش نیز سرسختانه ایستادگی به خرج داده و از ورطه آزمایشات جانفرسای
مبارزه سرافرازانه بیرون آمده باشند .کسانیکه اصول و قواعد زندگی در استبداد را
زیر پا گذارده و عزم جزم داشته اند تا پاک و شرافتمندانه زندگی کنند و در این راه
برای خود و خانواده عواقبی هولناک و حتی مرگباررقم زده اند. بدیهی است تنها
کسانی در برابر چنین تهدیدات و مخاطراتی
پابرجا می مانند و سازش ناپذیرانه از معرکه استبداد سربلند بیرون می آیند که
پیوندهای انسان گرایانه ، احساسات میهن پرستانه ، منشهای آزادیخواهانه و باورهای
عدالت گرایانه در کنه وجودشان با بنیانی تزلزل ناپذیر نضج گرفته باشد.
ما اصل خطا ناپذیری رهبران
را کاملا مردود می دانیم .زیرا خطا کردن از خصایص انسانهاست ولی افرادیکه امتحان
خدمت و مددکاری در راه اندیشه غالب بر حرکت اجتماعی را با موفقیت از سر گذرانده
باشند، طبیعی است که دچار اشتباهاتی به مراتب کم خطر و کم زیانده شوند. هر چند می
توان کاملا اطمینان داشت که این اشتباهات عالمانه ، عامدانه و حتی زیرکانه نخواهد
بود چه رسد به اینکه موذیانه باشد.
پر واضح است که جنبش های اصیل مردمی بدون
راهبران و راهنمایان از پیش تعیین شده به دنیا می آیند. و مسیررشد طبیعی خود را طی
فراز و نشیب های مبارزاتی از سر می گذرانند ولی درآخرین مراحل مبارزه یعنی هنگامی
که خواست ها و ناخواستهای اکثریت مردم ، مرزبندی های منطقی خود را یافته ، در یک
جمعبندی کلی مرزدار گردیده و به طرزی کاملا واضح خود را بروز داده باشد، شرایط
ایجاب می دارد که گروههای سیاسی ـ اجتماعی فعال در جنبش که غالبا از اهالی دانشگاه
و از خیل دانشجویان درد آشنا هستند از میان معدود رهبران بالقوه سیاسی که شایستگی
های لازم را در طول سالهای سخت مبارزه کسب کرده اند ، دست به گزینش هایی بزنند و
مدیریت بخش پایانی جنبش و مرحله آغازین پس
از پیروزی را بر عهده آنان بگذارند تا دست در دست هم بتوانیم با هماهنگی بیشتر و
مدت زمان کمتر، مبارزه را به سوی سرمنزل مقصود یعنی استقرار حاکمیت مردم پیش
برانیم.
باید توجه داشت الفبای
دموکراسی سیاسی اقتضا می دارد که بلافاصله پس از فتح آخرین سنگرهای استبداد ،
بتدریج وضعیتی فراهم آید تا مردم به طرزی آزادانه و آگاهانه راهبران، نمایندگان یا
مدیرانی که خود شایسته تشخیص می دهند را برای مراحل نهادینه سازی دستاوردها،
بازسازی نهادها و نوسازی جامعه مستقیما انتخاب کنند. کسانیکه لزوما شاید شامل همه
رهبران مرحله پیشین نباشند.
امروز ایرانیان از بسیاری
شیوه های قدیمی ، عادات کهنه و سنتهای منسوخ پیشینیان فاصله گرفته اند ، لذا بدون
تردید بعد از پیروزی انقلاب دموکراتیک ، آمادگی بیشتری برای پذیرش نظام جدید و
فداکاری برای تحقق اهداف و آرمانهای آن از خود نشان خواهند داد. بر خلاف گذشته
دیگر رویدادهای سیاسی را صرفا ناشی از توطئه قدرتهای خارجی نمی انگاریم و به نقش
فرعی بیگانگان در برابر نقش اصلی مردمان خود کاملا واقف گشته و بدین معنا پی برده
ایم که نیروی اندیشه ملی و اراده همگانی در تشخیص مسیر درست و تغییر فرایندهای
اجتماعی نه تنها تاثیری بسزا داشته که تعیین کننده نهایی نیز بشمار می رود .
هم میهنان
برای نهایی شدن جنبش
آزادیخواهی، جامعه ایرانی نیاز به رسیدن به نوعی تفاهم سیاسی همه جانبه دارد تا
بتوان بر مبنای آن اختلاف در برنامه ها و دیدگاهها را برطرف نموده زمینه ای غالب
برای پردازش هماهنگی های بعدی بوجود آورد . برای رسیدن به این مهم نیازمند نوعی
ساختار سیاسی مدرن در چارچوب یک « جمهوری ایرانی » هستیم تا از هم اکنون که در
آخرین گام از مرحله پایانی جنبش آزادیخواهی برای واژگونی استبداد مذهبی قرار گرفته
ایم، بنای سیاست ورزی های آتی میهن رابر مبنای مدیریت اختلاف ، دیالوگ ، واقع
گرایی ، تحمل همدیگر و همزیستی مسالمت آمیز قرار دهیم.
از هر خون لاله ای می روید
از هر درد لبخنده ای
من از قعر جنگل فقیه
به سوی تو دست امید می
سایم
تا در دهکده مشترک تقدیری
اندوهبار
با هم از انقلاب پیشارو
به جد سخن برانیم
ایران هرگز نمی میرد.
از صمیم قلب در بند خود و
از قعر سیاهچالهای تبعیدگاه مخوف بندرعباس ، همه آنانی که به ایران و ایرانی می
اندیشند را از راه دور می بوسم و برای
ساختن یک ایران آزاد ، یک ایران آباد ، یک ایران دموکرات، یک ایران سرشار از عشق و
داد روی همگی آنان حساب می کنم.
دیرزیوی و شاد زیوی همگان
را آرزومندم .
ارژنگ داوودی
معلم،نویسنده،شاعر و زندانی سیاسی
خرداد ۱۳۹۲
info@hrdai.net
www.hrdai.net
Tel.:0031620720193
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر