دسته نوشته ای از زندانی سیاسی سعید ماسوری تحت عنوان روی دیگر ناکار آمدی سرکوب ،این دست نوشته برای اطلاع عموم و انتشار در رسانه ها در اختیار« فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران » گذاشته شده است . متن دست نوشته به قرار زیر است:
به گل نشستن سیاستهای حکومتی چیزی نیست که دیگر کسی منکر آن باشد و این تبدیل به احساسی همه گیر شده و همه عقربه های دستگاه، بحران را نشان میدهد... بعد از چهل سال قهقرا ، روال خط سیر قهقرائی هم به آخر خط و بن بست رسیده و لجاجتهای سفیهانه و فرعون در لاپوشانی خواسته ها و مطالبات مردمی هم دیگر به جایی نمیرسد، تا بدآنجا که نخبگان ریز و درشت و «معتاد نظام » هم اذعان دارند که چون « هیج راه حلی وجود ندارد...!!» « بهتر است هیچ چیز تغییر نکند ... به همین روحانی قانع باشیم که « هر تغییری در وضعیت ، اوضاع را از این که هست هم خرابتر می کند ...!!»
راستی چرا ...!!؟؟ مگر مملکت داری و سیاست علم نیست ؟ مگر تئوری ها و نظریه های سیاسی،اجتماعی و اقتصادی برای شرایط مختلف و بحرانهای جور وا جور تدوین و طراحی نشده اند...!! پس چرا می گویند هیچ راه حلی وجود ندارد...!! لابد گمان می کنند که چون باد هیچ تغییری بر بادبان آنها نخواهد وزید ... بهتر است بادبان را در همین وضعیت ، ثابت نگهدارند!!
بن بست سیاسی که این روزها با گزاره هایی همچون : « بهتر است همین روحانی را بچسبیم» ، « هیچ راهکاری وجود ندارد» و یا « هر وضعیتی بدتر از وضع فعلی خواهد شد » و و و ... در عرف سیاسی ترجمان « بن بست سیاسی است » و « بن بست سیاسی» همیشه نیاز و ضرورت « تغییر » را یادآوری و دیکته می کنند، بن بست در مسیر ترقی هم نیاز به تغییر را می نمایاند تا چه رسد به این حضرات که در مسیر قهقرا و به « عقب بردن مملکت » هم به این بن بست رسیده اند ... سیاست و مملکت داری به عنوان علم مدیریت و اداره جامعه یا تخصیص منابع یا یا یا ... هر چه باشد، حداقل سه عنصر را در خود مستتر دارد:
اول اینکه باید چیزی ( واقعیتی در خارج از ذهن ) وجود داشته باشد ( در اینجا دولت و بحرانهای آن ) که بشود آن را دید و شناخت،
دوم قطعا روش یا روشهایی برای حل مسئله ( به شکل تئوری ، نظری ، راهکار یا استراتژی ...) حتی اگر دقیق و کامل نباشد،وجود دارد
و سوم کسانی یا نهادهایی که بتوانند این روشها را طراحی و به کار بندند ( نظریه پردازان ، سیاستمداران ...)پس حداقل باید سه عنصر«ایده» « سوژه» و راهکار(استراژی و ...) باید وجود داشته باشد ، وقتی یکی از آنها غایب است ، معلوم است مشکلی وجود دارد...
بحران و شرایط انفجاری که تردیدی در آن نیست ، سیاستمدار و نظریه پرداز ( حاملان ژنهای خوب !!) که الی ماشاالله ...!! ولی چرا از نظر نخبگان « معتاد نظام» هیچ راه حلی وجود ندارد؟ شاید اینها هم مثل شعار موسولینی که میگفت: « هر چیزی ( از جمله راه حلها ) باید در داخل حکومت باشد و هیچ چیز نباید بیرون از حکومت و در مقابل حکومت وجود داشته باشد . سراغ راه حلهایی از این دست میگردند و چون به همان شیوه فاشیستی همه چیز باید تحت کنترل و نظارت «ammonizion» ( یعنی تشکیلات حفاظت) باشد... نه راه حلی خارج از خودشان را میتوانند بپذیرند ( چون معیار بقا خودشان است و نه وضعیت مردم !!) و نه در خودشان راه حلی سراغ دارند... چون مسئله «خود» ... ایشانند ...!!
عامل غارت و چپاول ، فساد و تباهی و نابودی حرث و نسل این مملکت ، خود حاکمان و دلسوزان حکومت و نظام ( و نه دلسوزان مردم) هستند که مملکت را ملک مطلق خود میدانند و حال به خوبی فهمیده اند که هر راه نجاتی برای این مردم ، از نابودی خودشان میگذرد ... و این چیزی نیست که آنها بخواهند ، پس یا باید منافع خودشان را منافع همه ( جمهور ) مردم معرفی کنند و پرچم « بهترین راه پذیرفتن وضع موجود و روحانی » را علم کنند و یا در صورت نپذیرفتن مردم (که امروز چنین است) به سرکوب و سانسور و بگیر و ببند روی آورند .
مگر معنای بن بست ، انجماد ، تحجر ودر یک کلام « بنیاد گرایی» غیر از همین وضع است ؟؟؟ و مگر تا همین حالا هم همین همینطور نبوده که اگر نسل جوان و آزادیخواه و عامه مردم ایران وضعیت موجود را برنتابند ، اخلالگر و اغتشاشگر و عامل بیگانه ... لقب می گیرند و موضوع سرکوب و بگیر و ببند ... روی دیگر به « بن بست رسیدن » یا به قول خودشان « بحران کارآمدی » همین است که همه کسانی که وضع اسفبارموجود را نپذیرند و اعتنایی هم به خط قرمزهای آقایان ( قانون اساسی . ولایت فقیه ، حکومتی مذهبی ووو غیره ...) نداشته باشد ، هدف سرکوب حکومت ( و همه آنهایی که عبایشان به میخ ولایت گیر است) قرار میگیرند ... ولی تا کی ...!!؟؟
سعید ماسوری
۸ خرداد ۱۳۹۷
زندان گوهردشت کرج
telegram me/hrdai
Tel.:0031620720193
طبق قوانين كپي رايت استفاده از گزارشات فعالين حقوق بشر و دمكراسى در ايران در صورت ذکر منبع بلامانع می باشد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر