۱۳۹۵ فروردین ۳۱, سه‌شنبه

قضات و بازپرس ها که دست نشانده سپاه و وزارت است از خود هیچ اختیاری ندارند.(مولوی نورالدین کاشانی)

 
گزارشی از زندانی عقیدتی  مولوی  نورالدین کاشانی در رابطه با اعمال شیطانی و رفتارهای غیر انسانی وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران ولی فقیه آخوند علی خامنه ای که علیه هموطنان بلوچ در استان سیستان و بلوچستان بکار می برند و با این سیاست ضدبشری  به سرکوب خونین هموطنان بلوچ در این استان می پردازند. این گزارش جهت اطلاع عموم و انتشار در رسانه ها در اختیار «فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران » قرار داده شده است. متن گزارش به قرار زیر می باشد:
 
اقدامات سپاه و وزارت اطلاعات برای کشتن افراد با نفوذ، علما و ریش سفیدان قوم بلوچ،

سیاستی که سپاه در استان سیستان و بلوچستان پیاده کرده،  اولین سیاست این بود که مرزها را دیوار کرده و مردم را در تنگنای  معیشتی قرار داده است. وقتی دید مردم واقعا در فقر می سوزند دست به اقدام بسیجی کردن قوم بلوچ کرد . از این سیاست افرادی که در قوم خود و یا در اقوام دیگر بلوچ اختلافاتی داشتند از این فرصت استفاده کرده و عضو بسیج شدند که از هر کسی بخواهند انتقام بگیرند از انجاییکه سیاست دولت ایران بخصوص سپاه و وازرت اطلاعات سوکوب قوم بلوچ است از این افراد استقبال گرمی بعمل آورده ، بسیجیان نیز که پشتشان گرم است متاسفانه اگر با کسی مشکلی داشته باشند یا برای کسب درجه و مقام در سپاه با زدن برچسب محاربه، ارتباط با گروهک ، قاچاق مسلحانه و غیره گزارش او را به سپاه می دهند ، یا در منطقه اگر ماموری کشته شود این را هم  به کسی که ظاهرا پشت پرده به کسی کینه ای داشته باشند یا برای کسب مقام و درجه نسبت داده و سپاه هم که به خون قوم بلوچ تشنه است بدون تحقیق اقدام می کند و فرد مورد نظر را دستگیر کرده و زیر شدیدترین شکنجه ها قرار می دهد.
قضات و بازپرس ها که دست نشانده سپاه و وزارت است از خود هیچ اختیاری ندارند. به بازداشتگاه سپاه و وزارت رفته و برگه بازپرسی که همراه او است و متهم که چشمان او بسته است بازپرس متهم را مجبور می کند که دوباره اقرار بکند .
قابل ذکر است که متهم بیگناه است و از چیزی خبر ندارد برای متهم همه چیز را توضیح می دهند و بعدا به  او می گویند آنچه را که به تو گفتیم تکرار کنید و همین صحبتها را اقرار کنید. متهمین که تحت شکنجه قرار گرفته ، حرفهای ساختگی سپاه را با چشمان بسته اقرار می کند بدون اینکه از چیزی خبر داشته باشد. بازپرس این اظهارها را در برگه بازپرسی ثبت کرده از متهم انگشت گرفته  . در این مورد شواهد زنده و موثق زیاد در زندان زاهدان بسر می برند.خیلی ها متاسفانه با همین روش به شهادت رسیده اند و اعدام شدند و بسیاری هم به حبسهای سنگین محکوم شده اند از قبیل حبس ابد، تبعید به شهرستان بدون ملاقات و تلفن و غیره.
 مولوی نورالدین کاشانی  و همراهانش عینا با همین سیاست سپاه و بسیجیان بودند. متهمین عین الله قنبر زهی ۲۵ ساله فرزند عبد الرحمن، نصرالله قنبرزهی ۱۶ ساله فرزند درمحمد قبل از اینکه دستگیر شوند بین ایشان و بسیجیان که از خویشاوندان نزدیک این دو نفر هستند اختلافات شدیدی بوده حتی پدر نصرالله بدست همین افراد کشته شده است  و بعد از گذشت چندین سال وقتی که این افراد عضو بسیج شده از فرصت استفاده کرده و همواره در فکر این بودند که به خانواده نصرالله و عین الله قنبرزهی ضربه خوبی بزنند .
 حدودا نوروز سال  ۹۲،  ۲ مامور در نزدیکی شهرستان زاهدان روستای شندق کشته شدند و بسیجیان از این فرصت استفاده کرده و به مامورین سپاه می گویند که ما افراد را شناسایی کرده ایم و نام عین الله و نصرالله را به عنوان متهمین این پرونده معرفی می کنند. سپاه هم بدون تحقیق اولیه عین الله را دستگیر کرده و او را تحت شکنجه های طاقت فرسا قرار می دهند و او را مجبور به اقرار می کنند. او هم سخنان ساختگی را تکرار می کند و مامورین سپاه دوباره او را تحت فشار قرار می دهند که نام ۲ یا چندین روحانی و مولوی منطقه خود را بگوید تا او را آزاد کنند.
قابل ذکر است که این از قبل توسط بسیجیان برنامه ریزی شده بود و سپاه آن را اجرا کرد. عین الله که تحت شکنجه قرار داشته مجبور به گفتن نام مولوی نورالدین کاشانی و حافظ عیسی و مولوی ابراهیم گرگیج می کنند . حافظ عیسی و مولوی ابراهیم با هم برادر هستند خلاصه سپاه اقدام به دستگیری این علما می کند و به روستای شندق با حدود ۴۰ ماشین یورش می برد  که از قضا فقط مولوی ابراهیم آنجا بوده  از برادرش حافظ عیسی می پرسند حافظ عیسی خوشبختانه آن موقع در روستا نبوده است. وقتی حافظ عیسی از جریان با خبر می شود متواری می شود. مولوی نورالدین که از دستگیری مولوی گرگیج اطلاع پیدا کرده آن هم در همان روز دستگیری بدون هیچ واکنشی و حرکتی به زندگی عادی خود ادامه می دهد.
 قابل ذکر است که مولوی نورالدین در این مدت در شهر زاهدان بوده است . مولوی نورالدین باخبر می شود که مامورین اسم ایشان را گرفته اند و دنبال دستگیری او هستند. چون بیگناه بوده و فقط گناه اواز فعالین دینی در منطقه شان بوده است این تنها دلیل اصلی دستگیری او بوده و اتهام قتل بهانه ای بیش نیست . بعد از گذشت یکماه و نیم از دستگیری مولوی ابراهیم و عین الله قنبرزهی در ۲۸ رمضان سال ۹۲ مولوی نورالدین بعد از نماز صبح جلو درب مسجد  دستگیر می شود. غافل از اینکه متهمان اصلی پرونده هستند. بعد از دستگیری مورد آزار و شکنجه های روحی و روانی طاقت فرسا قرار می گیرند. از آنجاییکه چیزی نمی دانند چیزی را قبول نمی کنند . بعد عین الله قنبرزهی را آورده و به عین الله می گویند که صحنه ای را که ما برای شما ترسیم کردیم و به تو توضیح داده ایم برای مولوی نورالدین توضیح بده. عین الله که تحت شکنجه بوده مجبور به توضیح صحنه ساختگی می شود. بعد از آن مولوی نورالدین کاشانی را تحت شکنجه قرار می دهند و می گویند حرفهای عین الله را تکرار کن. مولوی کاشانی برای نجات ، مجبور به اقرار صحنه های ساختگی می شود. طبق روال گذشته این اقرار در برگه بازپرسی قید می شود. و به عنوان اعتراف جلوی بازپرس در پرونده ثبت می شود. بعد از گذشت حدود ۲ ماه ، نصرالله را که متواری بوده دستگیر می کنند و به او هم می گویند که عین الله به این روش اعتراف کرده و نصرالله که موقع دستگیری ۱۶ سال داشته و تحمل شکنجه ها را نداشته مجبور به اقرار می شود. و در مسیر دادگاه هم برای نصرالله چندین مرتبه صحنه و اقراهای ساختگی را تکرار می کنند که فراموش نکند. در ضمن عین الله و نصرالله ، نورالدین را اصلا نمی شناختند و بعد از دستگیری در سپاه با مولوی نورالدین  آشنا می شوند. پرونده نوالدین کاشانی به همین ترتیب به دادگاه رفته است. در حالیکه در بازپرسی به او اتهاماتی زده شده که در مورد آنها اصلا بازجویی نشده است .حدود ۱۰ ماه اول به هیچ عنوان اجازه آوردن نامه از قبیل استشهاد محلی و غیره را ندادند. بازپرس گفته هر نامه ای که آورده شود پاره می شود. و اجازه گرفتن وکیل را هم ندارند و مولوی نورالدین کاشانی نامه ای را که از داخل زندان نوشته و به دادگاه فرستاده توجهی نشده و بازپرس گفته که نامه های زندانی برای من اهمیتی ندارد و پرونده برای صدور کیفر خواست به دادگاه و زیر نظر دادستان هم محکوم شده است. قابل ذکر است که مولوی از اتهامات خود که عبارتند از شرکت در قتل عمد، سرقت مسلحانه، حمل و نگهداری سلاح غیرمجاز، خرید و فروش سلاح، هیچ اطلاعی نداشته. که از اتهامات حدودا برج ۹ سال ۹۴ از طریق زندان مطلع می شوند.  این بود گوشه ای  ازیکی از زندانیان سیاسی زندان مرکزی زاهدان در حالیکه زندان از چنین افرادی  پر است.

زندانی عقیدتی اهل سنت مولوی نور الدین کاشانی
زندان مرکزی زاهدان
فرودین ماه ۱۳۹۵


www.hrdai.net
Tel.:0031620720193

طبق قوانین کپی رایت استفاده از گزارشات « فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران » فقط با ذکر منبع آن مجاز است

هیچ نظری موجود نیست: