۱۳۹۱ فروردین ۶, یکشنبه

آقای اوباما لطفا از سر راه مردم بپاخاسته کنار بروید و بگذارید نسیم... (ارژنگ داودی)


دست نوشته ای از زندانی سیاسی ارژنگ داودی خطاب به اوباما رئیس جمهور امریکا جهت انتشار در " اختیار فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"قرار گرفته است.رئیس جمهور امریکا هنگامی که در سال 1388 میلیونها ایرانی فریاد:« اوباما یا با اونها (ملاها) یا با ما» سر می دادند و خون جانباختگان راه آزادی مردم ایران مانند؛ ندا آقا سلطان و ده ها نفر دیگرسنگفرشهای خیابانهای ایران را گلگون کرده بود و همچنین فریاد آزادیخواهی ایرانیان جهان را فرا گرفته بود، پاسخ او به خواستۀ مردم ایران در غالب پیام نوروزی ، علی خامنه ای و سایر ملاها را که دستورکشتار مردم را صادر می کردند و مشغول کشتار بودند همردیف با مردم آزادیخواه ایران قرار داد و توهین بزرگی به مردم ایران نمود.حال هم با سیاستهای شعاری و بی عملی خویش در مورد رژیم ولی فقیه علی خامنه ای ، جهان وایران را در معرض فاجعه ای بسا مهیب تر قرار داده است. زندانی سیاسی ارژنگ داودی یکی از هزاران رزمندۀ راه آزادی ایران در بخشی از دست نوشتۀ خود خطاب به اوباما چنین می نویسد:
آقای اوباما لطفا از سر راه مردم بپاخاسته کنار بروید و بگذارید نسیم حق طلبانه ای که بویژه در منطقه پرتلاطم خاورمیانه وزیدن گرفته است پرچم آزادی ، دموکراسی و عدالت را آنطور که بایسته و شایسته است به نفع ملتها به اهتزاز درآورد.
آقای اوباما منافع ملی امریکاییان در گرو ارزشهایی است که به آن اعتقاد دارند و در راس این ارزشها دوستی با ملت ها و یاری رساندن به آزادی خواهان جهان است. بنابراین؟ "از آن پیش بس کن که گویند بس"
متن دست نوشته به قرار زیر می باشد:

با یاد خدا،
با درود به تمامی جان نثاران راه آزادی بشر
با سلام به تمامی انسانهای آزادی خواه ، دموکرات منش و نیک اندیش جهان
سه نمونۀ معاصر نه یک نمونه قدیمی
اوباما پریماکوف و سلطان محمود غزنوی
آورده اند که پادشاه مقتدر غزنوی از علوم رایج زمانه چندان بهره مند نبود و به همین بهانه کسی که شبیه به روال شاهان گذشته با ره عام بود تنی از دانشمندان وقت از قراولان علوم آن روزگار فرصت را غیمت شمرده تبانی کردند تا در حضور بزرگان کشوری و لشکری با افاده فیض های آنچنانی هر چند بطور تلویحی سلطان را به اصطلاح عامیانه سنگ روی یخ کنند.
پس از پایان گرفتن رگبار متلک های ادیبانه ،اشارات حکیمانه و کنایه های ظریفانه آنان ،سلطان محمود که ماجرا را به فراصت دریافته و تمام مدت به سخنانشان ..گوش فرا داده بود در مقام پاسخ برآمده گفت :"آری از همه این علمها که به کمال ندانید من چندان ندانم ولی از آن علمک دیگر به کمال دانم شما هیچ ندانید. باری مقصود از ان علمک دیگر همانا علم فرمانروایی است .از اینروست شم سیاسی یا فراصت درک کاربردی ترین سیاست و توان اتخاذ به موقع تصمیمات حیاتی و هم خلق اساعه بود.
اینک در دنیای جهانی شده قرن 21 علاوه بر آشنایهای کافی با علوم زمانه و بهره مندی نسبی از دانش های بشری که موضوع انسان و جوامع انسانی را تعریف یا به چالش می کشد در مدیران سیاسی کشورها در سطوح محلی تا ملی واجب است تا از آن علمک دیگر که در دنیای مدرن به مدیریت کلان جامعه معروف است بهره ها داشته باشند و گرنه نایاب ترین مرواریدهای غلتان قدرت هم در کف بی کفایت امثال بن لادن و ملا عمر یا خامنه ای که نه این دارند و نه آن به سجیلهای خانمانسوز در این ماهیت تغییر ماهیت می دهند.
پایان شوم عربده کشان بی منطق چون صدام و قذافی را همگی به روشنی آفتاب نیمروز تابستان دیده ایم دایناسورهایی که هر از گاه با تنی چند از غلامان حلقه به گوش در کسوت آدمین ابرمرد از دل غارهای تنگ و تاریک تاریخ سر برمی آورند .برای چند روزی زوزۀ کریه وحش سر می دهند و عاقبت هم به زیرگذرها در کنار موشها و سوسکها تنها جویانه سر فرو می برند تا فقط مدتی چند به طرزی ترحم انگیز زیسته و با خفت هر چه تمام تر به زباله دان تاریخ پرتاب شوند.
پر واضح است که در دنیای مدرن ،برخورداری از تحصیلات برای همگان لازم است اما برای سیاستمداران طراز اول به هیچ وجه کافی نیست زیرا تحصیلات اکادمیک که همواره چیزی نبوده جز یادگیری دانستنی های برآمده از تجربه های اثبات شده پیشینیان که هر چند به دارنده آن ع علاوه بر امکان برخورداری از مواهب مادی نوعی تشخص اجتماعی می بخشد ولی در حقیقت بیشتر نوعی ...برای کسب درآمد و امرار معاش بشمار می رود. چنانچه به وضوح دیده ایم اکثریت قریب به اتفاق اساتید علوم گوناگون و حتی علوم سیاسی شاهد توانایی های راهبردی برای راهبری جامعه در هنگامه تنشها و بحرانها بوده و خارج از عرصۀ دانشگاه جز در مقام مشاور مفید واقع نشده اند.
دانش سیاسی علاوه بر اینکه همچون شعر و هنر نیاز به قریحه ، ذوق و شم خاصی داردعموما برآمده از تجربیات تلخ است که در مقاطع کونا گون ادوار تاریخی بویژه طرز حاکمیت های ستمگر با پوست و گوشت و خون رهروان آزادیخواه اجتماعی و عاشقان عدالت همگانی ساخته و پرداخته شده و در دوران کامیابی جنبشهای اجتماعی به بوتۀ تجربه سپرده شده تا معالن به بخشی از دانش سیاسی بشر تبدیل گردیده و علمک دنیای را نو برای صاحبان قریحه شکوفا تر و برای دانش اندوزان سیاسی پر مغز تر نماید.
به عبارت دقیق تر در هر دوره تاریخ در جوامع گوناگون با افرینش های راهبردی در باب دانش سیاست های کاربردی را مجموعه ای ازمباحثات سیاسی که حتی در دوران شکوفایی دمکراسی هم متوسط عمر تقویمی آنان از 45 سال فراتر نرفته خلق و بارور می کنند و آنرا با اردۀ حق طلبانه خود در صحنه نبردهای سیاسی و میدانهای رزم اجتماعی به ویژه بر در و دیوار زندانها و اتاقهای شکنجه و تبعیدگاهها به محک تجربه گرفته و تثبیت می کنند تا پس از تدوین به دانشگاهها راه یافته و به صورت بخشی از علوم مرجع برای آن دسته از کارشناسان که از طریق تحصیل علوم سیاسی ارتزاق می کنند در آید.
یرگنی پریماکوف نخست وزیر روسیه و رومانو پرودی نخست وزیر ایتالیا دو نمونۀ معاصر این قوم هستند یعنی از قماش همان داشمندان فاقد قریحه و ذوق سیاسی که به خیال خود می خواستند سلطان محمود را تحقیر کنند .هر چند که این دو شخصیت برجسته و قابل احترام هر دو در محیط های دانشگاهی بالیدند و در عرصه های آکادمیک خوش درخشیدند ولی هنگامی که درراس بالاترین جایگاه اجرایی کشورشان قرار گرفتند از ان علمک دیگر بهره کافی نداشتند و به طرز حیرت آوری ناکام مانده و نتوانستند در جهان که سهل است در تاریخ کشورشان یادبودی ارزنده برجای بگذارند.
یکی دیگراز این دست احاد تئورسین های مبتدی که فاقد ان علمک دیگراند باراک اوباما رئیس جمهور امریکاست که به علت قرارگرفتن در بحث بالاترین جایگاه اجرایی جهان مشهورترین است.
آقای اوباما،
جهان در آستانه یک دگرگونی عمیق قرار گرفته و آبستن بسیاری تحولات نوین است .در سه سال گذشته به وضوح ثابت کرده اید که علاوه بر فقدان قریحۀ ذاتی نه توان کافی ونه فراست وافی و نه اراده لازم را دارید تا به تغییرات جهانی کمک نمایید چه رسد به اینکه آنرا رهبری و مدیریت کنید
آقای اوباما،
ظاهرا مصر هستید که استنباط ظاهرا بی شائبه خود از جهان و تحولات جاری را به کرسی بنشانید اما چون برخلاف مسیر تاریخ و اراده جهانی حرکت می کنید بهتر است از سلف قابل تر تان جیمی کارتر عبرت بگیرید تا نه آزادیها را بیش از این از مردم به پا خواسته دریغ کنید و نه جهانیان را بیش از این از آمریکایی نومید ننمایید. زیرا اگر این بار دولت امریکا .در مقام بازسازی فکره ای جهانی خویش برآمده بویژه درباره وضعیت حاکم بر ایران تاخیر یا اشتباه نمایید بدون تردید دهه ها طول خواهد کشید تا دوباره شرایطی چون امروز که دو ملت را صمیمانه به هم نزدیک کرده بوجود بیاید.
آقای اوباما حکایت شما حکایت همان فردی است که در کنار رودخانۀ ای با یک کاسه ماست و یک قاشق در دست می خواست برای جهانیان دوغ درست کند او که می دانست که نمی تواند ساده اندیشانه گفت: می دانی که اگر بشود که می شود. شما چه می گویید؟!
آقای اوباما لطفا از سر راه مردم بپاخاسته کنار بروید و بگذارید نسیم حق طلبانه ای که بویژه در منطقه پرتلاطم خاورمیانه وزیدن گرفته است پرچم آزادی ، دموکراسی و عدالت را آنطور که بایسته و شایسته است به نفع ملتها به اهتزاز درآورد.
آقای اوباما منافع ملی امریکاییان در گرو ارزشهایی است که به آن اعتقاد دارند و در راس این ارزشها دوستی با ملت ها و یاری رساندن به آزادی خواهان جهان است. بنابراین؟ "از آن پیش بس کن که گویندبس"
ایران هرگز نمی میرید،

ارژنگ داودی
زندانی سیاسی،شاعر،نویسنده
اسفند 1390

http://hrdai.net
info@hrdai.net
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
Tel.:0031620720193
استفاده از گزارشهای فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران تنها با ذکر منبع مجاز است

هیچ نظری موجود نیست: