۱۳۹۲ خرداد ۱۰, جمعه

شکنجه های وحشیانه زندانبانان ولی فقیه منجر به شکسته شدن پای یک زندانی شد



بنابه گزارشات رسیده به «فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران»شکنجه های وحشیانه و پرونده سازی علیه زندانیان بی دفاع در زندان مرکزی بندر عباس.
روز شنبه ۴ خرداد ماه زندانی احمد رحیمی ۲۱ ساله که ۱۴ ماه است به اتهام سرقت در زندان بسر می برد و پدر وی از کشته شدگان جنگ می باشد ، در مقابل چشمان حیرت زده سایر زندانیان  بطور وحشیانه مورد شکنجه فردی به نام عبدالله موحد که یکی از مدیران داخلی واز شکنجه گران زندان  است قرار گرفت . شکنجه گر عبدالله موحد چندین بار جفت پا روی کف پای این زندانی بی دفاع پرید که در اثر این ضربات کف پای این زندانی از ۲ ناحیه شکست.
پس از ساعتها تحمل درد ،این زندانی به بهداری زندان منتقل شد ولی به دلیل نبود وسایل لازم برای درمان وی پزشک بهداری دستور انتقال او را به یکی از بیمارستانهای خارج از زندان صادر کرد.اما عبدالله موحد مانع انتقال این زندانی  به خارج از زندان شد و به پزشک بهداری و این زندانی گفت: باید از پا ناقص شود تا درس عبرتی برای دیگر زندانیان باشد.
رفتارها و برخوردهای غیر انسانی و وحشیانه  با هموطنان اهل تسنن در زندان بندرعباس به صورت یک روال می باشد. روز سه شنبه ۷ خرداد ماه نیروهای گارد ویژه و پاسداربندها به سلولهای زندانیان بند ۱ یورش بردند این یورش وحشیانه به فرماندهی و با حضور بهرام کشتکار رئیس اطلاعات زندان صورت گرفت. تمامی زندانیان را از سلولهای خود به محوطه بند بردند.بدستور بهرام کشتکار پاسداربندی به نام امین یوسفی در وسایل شخصی زندانی اهل تسنن محمد علی امیری ۳۶ ساله ۲ دستگاه تلفن موبایل و مقداری مواد مخدر قرار می دهد.بلافاصله پس از بازگرداندن زندانیان به سلولهایشان مجددا به سلول ۶ که زندانی محمد علی امیری در آن زندانی است یورش بردند و به بهانه کشف ۲ دستگاه موبایل و مواد مخدر او را مورد ضرب و شتم قرار دادند و به سلولهای انفرادی منتقل کردند.
این ۲ جوان زندانی به دلیل اعتراض علیه شرایط غیر انسانی زندان مورد شکنجه و پرونده سازی زندانبانان ولی فقیه قرار گرفتند. شکنجه های وحشیانه و غیر انسانی علیه زندانیان بطرز جنون آمیزی ادامه دارد.
شکنجه های وحشیانه زندانیان در زندان بندر عباس توسط حسن مرسلپور رئیس زندان، حاج محمودی رئیس بازرسی زندان و با نفوذترین فرد در زندان، بهرام کشتکار رئیس اطلاعات زندان صورت می گیرد.این ۳ فرد از جنایتکاران علیه بشریت در زندان بندر عباس می باشند  
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، شکنجه های وحشیانه علیه زندانیان بی دفاع که از حقوق خود دفاع می کنند را محکوم می کند و ازکمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده آخوند علی خامنه ای و سایر آخوندهای همدست وی می باشد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
 ۱۰ خرداد ۱۳۹۲ برابر با ۳۱ می ۲۰۱۳

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید
کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد
سازمان عفو بین الملل

info@hrdai.net
www.hrdai.net
Tel.:0031620720193

۱۳۹۲ خرداد ۹, پنجشنبه

زندانیان سیاسی زندان مرکزی زاهدان و ارومیه از مردم ایران خواهان تحریم انتخابات شدند



زندانیان سیاسی زندان مرکزی زاهدان و جمعی از زندانیان سیاسی زندان ارومیه طی بیانیه ای که جهت انتشار در اختیار « فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» قرار داده شده است از مردم ایران خواستار تحریم قاطع انتخابات شده اند. متن بیانیه به قرار زیر می باشد:

مردم بزرگوار ایران و خانواده های زندانیان سیاسی،

بدین وسیله از همه اقشار مردم بالاخص  اقلیت های قومی و مذهبی خواستاریم بنا به دلایل زیرقطعا نباید در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری شرکت نمایند :

۱ـ در قانون اساسی  تبعیض آشکار وجود دارد ، اقلیت های مذهبی نمی توانند انتخاب شوند یعنی کاندید شوند . زنان نمی توانند انتخاب شوند ،نیمی از جمعیت ایران از کاندید شدن محروم شده اند کسی که نتواند رییس جمهور شود ولی رأی دهد او با دست خودش به خود ظلم می کند.به خصوص زنان که نصف جامعه ما را تشکیل می دهند.

۲ـ نظر به اینکه کاندیدای مورد نظر مردم وجود ندارد و کاندیداها را بر ما تحمیل کرده اند .

۳ـ اگر با رأی مردم کسی که مستحق ریاست جمهوری نباشد انتخاب شود تمام مسئولیت ها و عواقب دیگر به گردن رأی دهنده می افتد. با توجه به اینکه میلیونها نفر در زندان بوده و  زندانیان سیاسی زیادی  در زندانها  وجود دارند که از حداقل حقوق اولیه  انسانی محروم می باشند ، لذا از خانواده های زندانیان سیاسی و سایر اقشار مردم خواستار عدم شرکت در این انتخابات هستیم.

زندانیان سیاسی زندان مرکزی زاهدان و جمعی از زندانیان ارومیه
خرداد ۱۳۹۲


امضا کنندگان در زندان زاهدان و با هماهنگی چند تن از زندانیان ارومیه:
ایوب ریگی ، حبیب ریگی ، مهر الله ریگی ، عبدالغنی ریگی ، عبدالوهاب ریگی، منصور ریگی، غدیر ریگی، حامد وکالت، محمد پاک نیت، ایرج محمدی ، امیر طالب ، نوید شجاعی، محمد امین اگوشی.
 زندانیان ارومیه : ایرج کاکامعلی، عثمان مصطفی پور، مصطفی مصری، ظاهر علی، علی احمد سلیمان




www.hrdai.net
Tel.:0031620720193

۱۳۹۲ خرداد ۸, چهارشنبه

صدورحکم سنگین ،غیرانسانی و غیر قانونی علیه وبلاگ نویس زندانی در زندان شیراز




بنابه گزارشات رسیده به« فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» وبلاگ نویس زندانی کاوه طاهری به حکم غیر انسانی،غیر قانونی و سنگین ۳ سال زندان محکوم شد.
وبلاگ نویس زندانی کاوه طاهری توسط فردی به نام ساداتی که رئیس دادگاه انقلاب شیراز می باشد مورد محاکمه قرار گرفت و به حکم غیر انسانی ، غیر قانونی و سنگین  ۳ سال زندان محکوم شد.
وبلاگ نویس زندانی قرار است که در دادگاه دیگری به اتهام دروغین توهین به مقدسات ونشر اکاذیب نیز مورد محاکمه قرار گیرد.
از طرفی دیگر فشارها و تهدیدات بازجویان وزارت اطلاعات و قاضی آنها به نام ساداتی علیه خانواده طاهری و وکیل وی ادامه دارد و حتی وکیل وی را تحت فشار قرار داده اند تا عدم اجازه مطالعه پرونده وبلاگ نویس زندانی را تکذیب کند.
ساداتی که فرمان بازجویان وزارت اطلاعات را به اجرا می گذارد از انتشار اخبار مربوط به برخوردهای غیر انسانی اش با خانواده طاهری و وکیل وی سخت وحشت زده شده است و سعی دارد با تهدید و ارعاب مانع انتشار برخوردهای وحشیانه ، غیر انسانی و احکام قرون وسطایی شود.
ساداتی که رئیس یکی از شعب دادگاه انقلاب شیراز می باشد تحت نام قاضی سعی دارد که اختناق و سرکوب علیه وبلاگ نویسان ، دانشجویان ، کارگران و سایر اقشار جامعه را حاکم کند.
لذا از مراجع بین المللی خواستار افزودن نام این شخص در لیست ناقضین بین المللی حقوق بشر هستیم.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، صدور احکام سنگین ،غیر انسانی و غیر قانونی علیه وبلاگ نویس زندانی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات لازم برای آزادی فوری و بدون قید و شرط این وبلاگ نویس زندانی است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
 ۸ خرداد ۱۳۹۲ برابر با ۲۹ می ۲۰۱۳

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید
کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد
سازمان عفو بین الملل

info@hrdai.net
www.hrdai.net
Tel.:0031620720193

۱۳۹۲ خرداد ۶, دوشنبه

بخش دوم سلسله مقالات زندانی سیاسی ارژنگ داودی در باره رژیم ولی فقیه



زندانی سیاسی ارژنگ داودی طی سلسله مقالاتی دیدگاه های خود را نسبت به رژیم ولی فقیه بیان نموده است که جهت انتشار در اختیار «فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» قرار داده است. متن دومین بخش این مقاله ها به قرار زیر می باشد:

بخش دوم :
در چنین شرایطی حکومتهای استبدادی مجبور می شوند امور متزلزل خود را با افزایش تهدید و ارعاب به پیش ببرند . این اضطرار ناگزیر باعث می شود  مشروعیت صوری حکومت حتی در میان بدنه قشر نحیف طرفداران یا به عبارتی بهتر جیره خواران استبداد نیز مخدوش گردند. زیرا بویژه در شرایط تزلزل سیاسی ، آنها قانون خود نوشته را به مثابه پیمان نامه ای محترم بین حکومت کنندگان و حکومت شوندگان و سنگ زیرین بنای جامعه برای انتظام امور نمی بینند بلکه آنها را وبال گردن کلفتی های خویش در تداوم اجحاف و تعدی بر حقوق فرودستان و مانعی برای جمع آوری هر چه بیشتر مال و منال برای روز مبادای خود به حساب می آورند .
در حالیکه اکثریت قریب به اتفاق  زحمت کشان در فقر وفلاکت دست و پا می زنند، منفعت طلبی بی حد راندخواران تازه به دوران رسیده و خشونت بی حصر اشرافیت مرتجع برآمده از انقلاب ۵۷ به طرزی لجام گسیخته یکه تازی می کند. کلیت رژیم به چنان ورطه ای از انحطاط فراگیر درغلتیده که رمیدن  از حقانیت بدیهی و تحریف واقعیات مسلم ،به خصلت ژنتیکی کارگزاران آن تبدیل شده است . چقدر باید احمق ، مستأصل یا خود شیفته بود که به ابراز وفاداری اینگونه افراد توجه کرد . تجربه های متعدد تاریخی  ثابت کرده کسانی که در شرایط استقرار مقتدرانه استبداد ، حاضرند بی محابا به هر خیانتی علیه ملک و ملت دست بیازند ، در شرایط اضطرار  نیز به محض مواجه با خطر به همه چیز پشت پا می زنند ، معرکه را خالی می کنند و عافیت طلبانه فرار را بر قرار ترجیح می دهند .
چه بسا اهالی جامعه نیز از عدم رعایت قانون و بی توجهی به الزامات اجتماعی ،عدالت نسبی در کوتاه مدت سود ببرند ، ولی نهایتا دود خانمان برانداز بی قانونی ها به چشم همه اعضای جامعه از جمله خود قانون شکنان و عدالت ناپیشگان هم می رود . زیرا شیوع سلب اعتماد همگانی به قانون و نهادهای قانونی که خیلی زود متوجه مجموعه حاکمیت بویژه مسئولان تراز اول آن در سطوح محلی تا ملی می گردد ، تا جایی پیش می رود که حتی در امور خانواده ها هم مستقیما تاثیر محسوس می گذارد. در نتیجه چنین وضعیت اسف باری هیچ رویه پایداری در کشور شکل شایسته و بایسته خود را در مسیر بهبوداوضاع  نمی یابد و انحطاط غیر قابل درمان که سراسر قلمرو استبداد را  می نوردد ، سیر قهقرایی خود را تا آخرین لحظات اضمحلال حاکمیت ، مصرانه ادامه خواهد داد .
با پیروزی انقلاب ۵۷ و سقوط سلسله پهلوی ، چرخه دراز مدت استبداد و تلفیق زورکی آن با روشهای شبه مدرنیستی با آرمانهای ناسیونالیستی از تاریخ ایران زمین رخت بربست . ولی این چرخه نامیمون با ترکیب روشهای نیمه سنتی رعیت مآبانه در کنار شارلاتانیسم دین پناه که شدیدا متاثر از بینش چوپانی و بیگانه با آرمانهای انقلاب بود ، چنان وقیحانه بازتولید گردید که علیرغم جانفشانی های قهرمانانه مبارزان راه آزادی بویژه در دهه نخست انقلاب و نیز پایداری سرسختانه سایر آزادیخواهان در ۳۴ سال گذشته مع الاسف تا کنون توانسته سیطره خونبار خود را به کریه ترین وجه ممکن تداوم دهد .
در این رهگذر حکومت برآمده از انقلاب که اکثریت قریب به اتفاق آن را نابکاران  و فرصت طلبانی فاقد سابقه مبارزاتی تشکیل می داد به جای استفاده مطلوب از فرصت بدست آمده و کوششی برای نهادینه سازی آزادیها و ارتقا  محسوس حقوق نیم بند به مردم در دوران ستم شاهی به موازات جهش انقلابی .در مسیر دستیابی به حقوق برابر شهروندی برای همگان ، خیلی زود حتی ابتدایی ترین حقوق طبیعی ایرانیان بپاخاسته را نیز مورد تهدید و تعرض قرار داد . سرگردنه داران انقلابی نمای حاکم که وارستگی از دنیا را متظاهرانه موعظه کرده و شیفتگی به قدرت را ریاکارانه نکوهش می نمودند ، علیرغم بیگانگی مطلق با پدیده جهانی شدن و الزامات سیاست ورزی در عصر اینترنت ، غاصبانه به ارکان قدرت چنگ دائم انداختند و برای کسب منافع شخصی و تحصیل امتیازات دنیوی به ورطه چپاول افتادند .در این راه حتی از کشتار دسته جمعی جوانترین مبارزان انقلابی میهن نیز دریغ نورزیدند .مبارزانی که در دوران رژیم پیشین بعضا خود و خانواده طعم تلخ شکنجه و زندان را نیز چشیده بودند !؟
 آنچه پس از انقلاب ۵۷ در کشور ما رخ داد را نه نمی توان رهایی از نوعی ستم دانست و نه می توان آن را پیشرفت به سوی ارزشهای دنیای مدرن به حساب آورد ، بلکه صرفا مجموعه ای آشفته از رفتارهای خودکامانه مستبد شلخته و متعصب بی ریشه بود که متوهمانه برای خود .رسالت جهانی قائل شد و انتظار داشت که همزمان همانند یک منجی دینی و یک مصلح بشری مورد ستایش قرار گیرند.ولی نهایتا با تقدیس رعب و خشونت ، همچون تمامی مستبدان تاریخ ، قربانی مفلوک اعتقاد به شکست ناپذیری خود ، اطلاعات تحریف شده از سوی چاپلوسان و زنجیره ای طولانی از یکسری اشتباهات تاکتیکی و استراتژیکی قابل اجتناب گردید.
واقعیت اینکه در شرایط فعلی هر چند زندگی مردم عادی زیر فشار انواع بحرانها حالت اضطرار و شکننده به خود گرفته ، ولی دستگاه پانصد نفره حاکم و جارچیان اجاره ای آن بدلیل خطرات که می تواند متوجه تمامیت امتیازات اقتصادی یا کلیت سیطره سیاسی آنان شود ،نه راسا  قصد کناره گیری از قدرت را دارند و نه اراده لازم برای ایجاد شرایط ضروری در جهت اعمال تغییرات عمیق ساختاری به منظور رفع و رجوع مشکلات عدیده کشور را از خود بروز می دهند.
سلب مسئولیت از خودکردنها و گناه ندانم کاریهای خود را به گردن دیگران انداختن چون ویروسی مهلک سراسر دستگاه مافیای فقیه را دربرگرفته و امور روزمره حکومت تنها با اعمال قساوت بیشتر ادامه می یابد . از یکسو مردم زیر انواع فشارهای جانکاه به احتضار و نابودی کشانده می شوند و از دیگر سو مزدورانی که مستقیم یا غیر مستقیم دستشان به خون آغشته است به انحراف و آلودگی های بیشتر تن می دهند . زیرا برای تک تک آنها جدایی از رژیم به معنای درغلتیدن خود و خانواده به چاه ویل بدنامی های مرگباری ست  که پس لرزه های ایجاد شده درون  وزارت مخوف اطلاعات به تبع قتلهای زنجیره ای برملا شده ، تنها یک نمونه کامل عبرت آموز برای آنان بشمار می آید .
هم میهنان
آغاز و انجام دستگاههای استبداد  به دفعات در تاریخ سیاسی  بشرثبت و ضبط گردیده است . نظام استبدادی نه به خودی خود فرو می پاشد و نه هرگز می پذیرد که داوطلبانه از اریکه قدرت پایین بیاید ، بلکه صلابت مبارزان آزادیخواه و صراحت اهداف دموکراتیک انقلابیون است که نهایتا آن را درهم می شکند و به زباله دان تاریخ پرتاب کند .
چنین است که چون
با زخم و فساد و تباهی به جنگ برخیزی
کمر به کین ات استوارتر می بندم
که خود جراحات به چرک اندر نشسته اند
از صمیم قلب در بند خود
شاد زیوی و دیر زیوی همگان را آرزومندم.

ارژنگ داوودی
 معلم،نویسنده،شاعر و زندانی سیاسی
 اردیبهشت ۱۳۹۲
info@hrdai.net
www.hrdai.net
Tel.:0031620720193