۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۰, پنجشنبه

بیانیه زندانیان سیاسی بند 350 اوین در گرامیداشت روز جهانی کارگر

جنبش کارگری در برابر یک آزمون تاریخی؛
اول ماه می روز جهانی کارگر نام گرفته است. گرامی داشت این روز بزرگ را به تمامی کارگران زحمت کش، بویژه کارگران عزیز ایران شادباش می گوییم و برای آنها در راه رسیدن به اهدافشان آرزوی پیروزی می نماییم.
نظام حاکم بر ایران یادبودهای این چنینی را یا به رسمیت نمی شناسد و یا در صورت ناچاری آن ها را مصادره به مطلوب کرده و با برگزاری مراسم فرمایشی و تشریفاتی آن ها را از محتوا خالی کرده و عملا به ضد خودشان تبدیل می کند که روز کارگر نیز از این قاعده مستثنی نیست.
اما واقعیت این است که زمانه عوض شده است. بحران های فراگیر و فروپاشنده ی پیش رو که به ویژه در حوزه اقتصاد که پایه و محور همه ی بحران های دیگر است امکان نقش بازی کردن های این چنینی را از حاکمیت سلب می کند. و هم زمینه ی ایفای نقشی اساسی تر را برای جنبش مستقل کارگری در قالب سندیکاهای کارگری فراهم می کند. جنبشی که با کسب هوشیاری تاریخی و درک عمیق منافع طبقاتی می تواند و باید رسالت تاریخی خودش را برای غلبه بر این بحران ایفا کند. بحرانی که در سطح کلان ، کل نظام سرمایه داری را در بر گرفته است و مشروعیت و مقبولیت آن را با تهدیدهای اساسی مواجه کرده است و به دنبال بدیلی می گردد که در آن هم آزادی می گنجد و هم برابری تحقق می یابد. انعکاس و گسترش این بحران در داخل کشور ما که خود از بحران های مزمن در همه ی زمینه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ... رنج می برد، به دلایل متعدد کاملا ویرانگر خواهد بود.
عقب ماندگی عمومی اقتصاد ایران، مدیریت ناکارآمد و ناشایست ، پایین آمدن قیمت جهانی نفت و ...می تواند اقتصاد ایران را منهدم کند. ورشکستگی و تعطیل بنگاههای اقتصادی و افزایش روز افزون لشگر بیکاران از جمله نشانه های نابودی و اضمحلال همه جانبه است. واضح است که این وضعیت اسف بار محصول سیاست های نظام شترگاو پلنگی است که همزمان هم زایده ی حاشیه نشین نظام سرمایه داری مدرن جهانی است و هم در تلاش حاکم کردن فرهنگ و مناسبات سنتی و فئودالی در جامعه است و هم با شعارهای مزورانه ی عدالت طلبی و واگذاری ثروت و سهام تمامی سرمایه و ثروت ملی را به کام اژدهای هفت سر جناح ها و باندهای خودش می ریزد و شعار خصوصی سازی و اجرایی اصل 44 هم تنها پوششی قانونی برای اجرای این سیاست است. پیداست که در نهایت گربه ملوس نصیب مردم و قاطر چموش نصیب نورچشمی ها می شود.این وضعیت قطعا نمی تواند پایدار بماند.
اما پیداست که تغییر مسئولانه مناسبات نابرابر و ظالمانه ی اجتماعی و اقتصادی تنها با تغییر و دگرگونی در مناسبات قدرت امکان پذیر است. جامعه ما به تغییرات اساسی و البته دموکراتیک در حوزه ی مدیریت کلان سیاسی نیازمند است. تا بتواند چاره ای برای نا برابری های تاریخی بویژه در زمینه اقتصادی بیندیشد. دیگر وقت آن رسیده است که همه ی طبقات بالاخص کارگران از لاک خویش و دام نظام حاکم به در آمده و با ایجاد گسترش تشکل های مستقل وبه ایفای نقش تاریخی خودشان برای عبور از دریای پرتلاطم بحران ها بپردازند. در غیر اینصورت سرنوشت شومی در انتظار همگان خواهد بود. قدرت های حاکم بین المللی و داخلی از کشاندن ملت ما به ورطه ی هلاکت و انهدام تاریخی ابایی ندارند.
با آرزوی رسیدن به آزادی ،
زندانیان سیاسی بند 350 زندان اوین
9 اردیبهشت 1388
محمد علی منصوری، از شرکت کنندگان در مراسم قتل عام زندانیان سیاسی 1367
علی صارمی،از شرکت کنندگان در مراسم قتل عام زندانیان سیاسی 1367
سید ظهور نبوی چاشمی،مقاه نویس سرزمین آریائی
میثاق یزدان نژاد، از شرکت کنندگان در مراسم قتل عام زندانیان سیاسی 1367
انتشار:
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران


http://pejvakzendanyan.blogfa.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
tel.:0031620720193


بیانیه جمعی از زندانیان سیاسی کرد به مناسبت روز جهانی کارگر

ابتدا یاد می کنیم از شهیدان راه آزادی کارگران و همۀ شهیدان که در راه آزادی و عدالت در راه جامعۀ بشریت جان خود را تقدیم کردند.یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.
اندیشۀ دیرینۀ پرواز را حتی بر نیست بیرون شدن را زین قفس در نیست
آیا رهی دیگر غیر از بردباری هست؟ مرغ از قفس می گویید آری هست !
فرخنده روز یکم می روز جهانی کارگر را به تمامی کارگران، زحمتکشان ،تشکلات دانشجوئی و زنان ،جوانان ،سندیکاهای کارگری ،پدران زحمتکش،مادران داغ دیده ،مبارزان و رفقای راه آزادی ،مردم قهرمان کرد و همۀ ملتهای آزاده خاورمیانه و جهان تبریک می گوییم و امیدواریم دست گلی سرخ از مبارزات و مقاومت در اسارت را از ما پذیرا باشید تقدیمتان با دست گل سرخ .
تمدن انسانیت و انسانها مدیون کار و تلاش است چرا که با کار انسان ابتدائی و بدوی بنیان ترقی و پیشرفت جامعۀ انسانی و در نهایت بشکل مدرن امروزی آنرا بنا نهاد. پس کار بیشتر از ارزش مادی و کمی دارای ارزش معنوی و کیفی می باشد و خالق و بوجود آورندۀ این ارزش زحمتکشان و کارگران هستند. بوجود آورندگان تمدن انسانی و مدنیت کارگران و زحمتکشانند نه امپراطورهای مقتدر، شاهان و خدایان. سردمداران و تشنگان اقتدار خود به خوبی بر این امر واقف بودند .لذا با تمام قوا و اراده پلیدشان و با وحشی گری بی همتا انسانهای زحمتکش و آزاده را به یوغ اسارت و بردگی گرفتند و از دسترنج آنها برای خود هزاران کاخ و امارت را بنا نهادند حتی دادمنشی را به حدی رسانده بودند که از انسانها همجنسان و همنوعان خود بعنوان گلادیاتور استفاده می کردند و برای لحظه ای خوشی و تفریح خود جان دهها تن از آنان را می گرفتند . ولی با وجود همۀ اینها که حتی بچه های دبستان اجازه از آن آگاهان ولی باز تاریخ و تمدنها به اسم شاهان و امپراطوریها و تا روز امروز این رویه ادامه دارد .این نشان بی عدالتی تاریخ است و بس .اما انسانهای آزاده و آزاد اندیش از اسپارتاکوس تا انقلابیهای قرن حاضر و حرکات دمکراتیک و خودجوش مردمی هرگز نتوانستند این پدیده شوم را بپذیرند و هرگز هم نخواهند پذیرفت و با قهرمانی و فداکاریها به اوج قلۀ ایثار در راه آزادی رسیدند.
امروز مبارزان و انقلابیها با سلاح فکری و ذهنی که برای غولهای سرمایه داری،امپریالیستی توطئه و اقتدار از هر سلاح اتمی و هسته ای مخرب تر است به میدان آمده اند برای ادا کردن حق کار و کارگر نه فقط روزی خواست را به این عنوان اسم گذاری بکنیم و در این روز از آنها یاد بکنیم بلکه باید لحظه به لحظه خود را هم پیمان با آرمانهای کارگری کلید کرده و ماهیت کارگر را در ذات خود جوهری نماییم .
دغدغۀ جامعه مدرن و امروزی بشریت بخاطر معادلات اشتباه مقتدران و نابرابریهای موجود می باشد .لذا برای رهائی تنها درست شدن و درست کردن این معادلات که در اذای محقق شدن حقوق راستین و واقعی کارگران است می باشد .
ما زندانیان سیاسی کرد در زندان گوهردشت یک بار دیگر در این روز خجسته با مقاومت خود بار دیگر تجدید پیمان می کنیم در راه آزادی کارگران ومردم قهرمان کرد را در برابر ارتجاع ،استبداد و زورگویهای مقتدران حس کنیم و تا رسیدن به آزادی کامل این ملت ستمدیده همچون ملتهای آزاده دنیا از پای ننشینیم و به همین مناسبت از همۀ تشکلات دانشجوئی ،زنان ،جوانان ،سندیکاهای کارگری و حرکتهای خودجوش مردمی و دمکراتیک در ایران که دینامیک اصلی آن به سود جامعه بشمار می روند ،تقاضا داریم تا با ایفای نقش دمکراتیک خود دین خود را به تمامی شهیدان و مظلومان ادا کنند و پرچم سرخ و گلگون اسپارتاکوسها،چه گوارها ، روزاها ،اگیلها ،مازوم ها،گیلانها و بریتانها را بر روی شانه های امید به سر منزلگه امید ،به سر منزلگه هدف رهنمون شوند .
زنده باد یاد شهیدان راه آزادی و کارگری
زنده باد رهروان راه آزادی و مقاومت
با سلام و احترامات انقلابی
جمعی اززندانیان سیاسی کرد در زندان گوهردشت
10 اردیبهشت 1388 برابر با 30 آپریل 2009

انتشار:
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران




http://pejvakzendanyan.blogfa.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
tel.:0031620720193

روز جهاني كارگر گرامي باد

شب بيدادگر نافرمان
به سر آيد گه صبح
گاه بيداري خلق
گاه برپائي حق
پينه بر پيشاني ست
پينه بايد بر دست
نور بايد در قلب
شعله بايد در چشم
با لباني پر خشم
همه فرياد كشيم
صبحدم نزديك است
و سپيده در صف

11 اردیبهشت (اول ماه مه ) روز جهاني كارگربر کارگران شریف و زحمتکش ایران مبارکباد. کارگران ایران در حالی روز جهانی خود را گرامی میدارند که با شرایط بسیار سختی در محیط کار و معیشتی مواجه هستند. آنها از حداقل حقوق خود محروم هستند. گاها ماها از دریافت حقوق محروم می شوند ،از وسائل ایمنی و رفاهی در محیط کار محروم هستند و تعداد زیادی از آنها علیرغم سالها کار هنوز کارگران قراردادی هستند . آنها از داشتن تشکل کارگری که بتوانند از حقوق خود دفاع کنند محروم هستند و اقدام به تشکیل سندیکا جرم و گناه نابخشودنی شناخته می شود و عواقب سختی مانند احضار به اداره اطلاعات وتحت فشارهای جسمی و روحی قرارگرفتن ،بازداشت خوسرانه،اقدام به پرونده سازی و مورد محاکمه قرار گرفتن توسط مامورین وزارت اطلاعات که لباس قاضی بر تن دارند و تحمل ماه ها و حتی سالها زندان را در پی دارد مواجه هستند که از جملۀ آنها منصور اسالو و ابراهیم مددی است .
و امروز در حالي به استقبال روز جهاني كارگر مي رويم كه بار ديگر سياست هاي تبعيض آميز حكومت زن ستيز با شعار تكريم زنان و لايحه كاهش ساعات كار زنان وارد مجلس شد.
هميشه واژه كارگر تداعي پيشاني چين خورده و دستهاي پينه بسته مردان است و نقش زنان به عنوان نيمي از جامعه كارگري ناديده گرفته مي شود.زنان كارگري كه با مقاومت و مبارزه خويش مخصوصا در تاريخ ايران زمين متجاوزان به حقوق زن را وادار به عقب نشيني كرده اند و بخش اعظم جامعه را رهبري و راهنمايي نموده اند .زناني كه بار سنگين آموزش و پرورش فرزندان را بيش از مردان به دوش مي كشند.زناني كه در عرصه توليد و توزيع آمار بالائی را به خود اختصاص داده اند و بيشترين سهم را در توليد محصولات كشاورزي در اختيار دارند .زناني كه ساعتها در زير زمينهاي تاريك و نمدار بر دارهاي قالي خم شده اند و سلول به سلول وجودشان را با تار و پود فرش در هم مي آميزند و ظرافت و لطافت وجود و فكرشان را به نمايش مي گذارند.زناني كه در كارخانه ها پا به پاي مردان چرخه توليد را به حركت در مي آوردند اما سهمشان از اين همه تلاش چيست ؟ آيا آنان هم به اندازه مردان دستمزد مي گيرند؟ پاسخ كاملا مشخص است در رژیمی كه به زن به عنوان برده ارزان نگريسته مي شود و از همان ابتدا به بهانه هاي مختلف زنان را خانه نشين كرده و يا در كارخانجات و مزارع با دستمزدي نصف دستمزد مردان به استثمار كشيده اند اين بار با زمزمه كاهش ساعت كاري زنان و با نام تكريم زنان كارگر قصد دارند دستمزد زنان را كمتر و يا آنها را وادار به خانه نشيني كنند چرا كه در تاريخ ايران هميشه زنان پايه هاي اصلي مبارزه براي برابري بوده اند.
حكومتهاي حامي نظام هاي نابرابر براي بقاء خويش هميشه متوسل به زور و استبدادند و برقراري خفقان را راهي براي استتار پايگاههاي ظلم و بي عدالتي خويش مي دانند روز جهاني كارگر فرصتي است كه با صفوف فشرده و درهم آميخته مردان و زنان در مقابلشان سدي براي جلوگيري و پيشروي بيشترشان ايجاد كرد زيرا اين سد و اتحاد زورگويان و چپاولگران را وادار به عقب نشيني مي كند.

ما زنان و مردان برابري طلب كه خويش را آميخته در جنبش كارگري مي دانيم روز جهاني كارگر را به همه كارگران و زحمتكشان جهان تبريك مي گوييم.
زنده باد ياد و خاطره تمامي آنانی كه براي آزادي و برابري رنج هاي فراوان كشيدند.

بخش کارگری فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
10 اردیبهشت 1388 برابر با 30 آپریل 2009


http://pejvakzendanyan.blogfa.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
tel.:0031620720193


۱۳۸۸ اردیبهشت ۹, چهارشنبه

فشارها و تهدیدات علیه زندانیان سیاسی بند2 زندان گوهردشت کرج برای انتقال آنها به بندهای دیگر

بنابه گزارشات رسیده از فرعی 5 بند 2 زندان گوهردشت کرج ،وزارت اطلاعات و زندانبانان زندان گوهردشت کرج قصد دارند که زندانیان سیاسی این بند را به بنده های دیگر منتقل کنند.
طی روزهای گذشته فشارها بر زندانیان سیاسی فرعی 5 بند 2 زندان گوهردشت کرج برای انتقال دادن آنها به بندهای دیگر این زندان شدت گرفته است . وزارت اطلاعات و مامورین آنها در زندان گوهردشت با وعده و وعید سعی داشتند زندانیان را به جایی دیگر منتقل کنند پس از ناکام شدن در طرح خود شروع به تهدید و فشار وارد کردن بر زندانیان سیاسی نمودند.زندانیان سیاسی در مقابل هر گونه نقل و انتقال از این بند به بندهای دیگر مخالفت کردند و به آنها اعلام کردن حاضر به جابجا شدن از آنجا نیستند.
در طی روزهای گذشته فشارها و تهدیدات از طرف افرادی مانند کرمانی و فرج زاده رئیس و معاون حفاظت و اطلاعات زندان،علی محمدی معاون زندان و آجیر و گروهی از سازمان زندانها علیه زندانیان سیاسی صورت گرفته. به آنها گفته شد در صورت مخالفت با انتقال آنها را با ضرب وشتم و توسل به زور به بند دیگری منتقل خواهند کرد. ولی تا به حال زندانیان سیاسی بر خواست بر حق خود و حقوقشان پافشاری می کنند.
لازم به یادآوری است فرعی 5 بند2 محلی که زندانیان سیاسی در آن زندانی هستند بارها آماج حملات خونین که توسط وزارت اطلاعات طرحی شده بود و توسط علی حاج کاظم و علی محمدی رئیس و معاون زندان و رئیس بند آن موقع محمود مغنیان همراه با پاسداربندها به اجرا در آمد که باعث مصدوم شدن شدید آنها گردید.تا به حال 2 زندانی سیاسی در این بند بطرز بسیار مشکوکی به قتل رسیدند که زنده یادان ولی الله فیض مهدوی و امیرحسین حشمت ساران می باشند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، فشارها و اذیت و آزارها و تهدید به انتقال زندانیان سیاسی به بندهای دیگر را محکوم می کند . و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به تهدیدات و فشارها و اذیت و آزار زنداین سیاسی در ایران است.
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
09 اردیبهشت 1388 برابر با 29 آپریل 2009

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر


http://pejvakzendanyan.blogfa.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
tel. : 0031620720193

اعدام یک زندانی در زندان مرکزی اصفهان

بنابه گزارشات رسیده از زندان مرکزی اصفهان( دستگرد) 1 زندانی صبح روز چهارشنبه 9 اردیبهشت ماه در این زندان اعدام گردید.
سه شنبه غروب 8 اردیبهشت ماه زندانی بیژن خلیلی ،از بند افاغنه زندان مرکزی اصفهان بطور ناگهانی از سلول خود به سلول انفرادی منتقل کردند و صبح روز چهارشنبه 9 اردیبهشت ماه او را در محوطه زندان به دار آویختند. به خانواده او که اهل کرمان می باشند اطلا عی داده نشده بود . معمولا به کسانی که قرار است اعدام شوند قبل از اعدام به خانواده آنها اجازه ملاقات داده می شود . ولی این زندانی به طور ناگهانی و بدون اطلاع قبلی به خانواده اش اعدام گردید. نامبرده به اتهام تجاوز به عنف دستگیر شده بود.
موج اعدامهای گروهی و لاینقطع در زندانهای مختلف ایران ، برای ایجاد رعب و وحشت در بین مردم به اجرا گذاشته می شوند.
سیاست های سرکوب گسترده و اعدام های گروهی و مستمر توسط ولی فقیه مطلقه این رژیم علی خامنه ای تعیین می شود و به دستور و تایید شاهرودی رئیس قوه قضائیه به اجرا گذاشته می شود . احکام ضد بشری اعدام زندانیان سیاسی ، اعدام کودکان ، اعدام های گروهی و سنکسار، دستگیریهای گسترده وسرکوب فعالین دانشجویی،زنان و کارگران برخلاف قوانین و معاهدات بین المللی است که این رژیم ملزم به اجرای آن است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، اعدام زندانی فوق را محکوم می کند و از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل برای پایان دادن به موج اعدامها در ایران، خواهان ارجاع پرونده نقض حقوق بشر این رژیم به شورای امنیت سازمان ملل متحد برای اخذ تصمیمات لازم اجرا است.
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
9 اردیبهشت 1388 برابر با 29 آپریل 2009

اعدام زندانی فوق به سازمانهای زیر گزارش گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر

http://pejvakzendanyan.blogfa.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
tel. : 0031620720193

۱۳۸۸ اردیبهشت ۸, سه‌شنبه

ربودن و دستگیری زندانیان سیاسی سابق در نقاط مختلف ادامه دارد

بنابه گزارشات رسیده از مشهد ،آقای علی عبادی 60 ساله از زندانیان سیاسی دهۀ 60 با یورش مامورین وزارت اطلاعات همراه با فرزندش دستگیر و به نقطه نامعلومی انتقال داده شدند.
در حدود 2 هفته پیش مامورین وزارت اطلاعات با یورش وحشیانه به منزل آقای علی عبادی در شهر مشهد از زندانیان سیاسی دهۀ 60 او و فرزندش را مورد ضرب وشتم و اهانت قرار دادند و سپس وی را دستگیر و به نقطه نامعلومی منتقل کردند . مامورین وزارت اطلاعات در این یورش منزل آنها را مورد بازرسی قرار دادند و این بازرسیها به صورت وحشیانه صورت گرفت .این بازرسیها باعث تخریب مقدار زیادی از وسائل منزل آنها گردید.بازجویان همچنین آلبومهای عکس خانوادگی ،کتاب ها ،کامپیوتر ،سی دی و سایر وسائل را با خود بردند.
از زمان دستگیری تا به حال از وضعیت و شرایط آنها هیچ خبری در دست نیست و همچنین محل بازداشت آنها نامشخص می باشد.
خانواده عبادی از زمان دستگیری عزیزانشان تا به حال بارها به اداره اطلاعات و دادگاه انقلاب مراجعه کردند و خواستار مطلع شدن از وضعیت عزیزانشان شدند ولی آنها از دادن جواب مشخص در این مورد تا به حال خوداری کرده اند.
در ماههای اخیر یورش به منازل و دستگیری زندانیان سیاسی سابق و بخصوص به منازل هوادران و خانواده های سازمان مجاهدین خلق ایران به نحو بی سابقه ای افزایش یافته و تا به حال تعداد زیادی از آنها دستگیر و به نقاط نامعلومی منتقل شدند و یا در زندانهای مختلف بسر می برند . گزارشات از شهرهای تهران،کرج،سمنان،مشهد،همدان، اصفهان و از شهرهای مختلف حاکی از این دستگیریها است. دستگیرشدگان در سنین مختلف می باشند و از مردان مسن و زنان خانه دار تا دختران و پسران جوان می باشند. اکثر دستگیریها بدلیل بودن عزیزان و بستگان آنها در قرارگاه اشرف صورت گرفته و به صورت گروگان گرفته شدند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،یورش وحشیانه به منازل ،ضرب وشتم و اهانت ،دستگیری و انتقال به نقاط نامعلوم و بی اطلاع نگه داشتن خانواده ها از وضعیت عزیزانشان را محکوم می کند، و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات فوری و عملی برای پایان دادن به دستگیریها در ایران است.
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
08 اردیبهشت 1388 برابر با 28 آپریل 2009

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر


http://pejvakzendanyan.blogfa.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
tel.: 0031620720193

۱۳۸۸ اردیبهشت ۷, دوشنبه

نادر احسنی از دستگیر شدگان 16 آذر به دادگاه انقلاب فرآخوانده شد

بنابه گزارشات رسیده ،نادر احسنی از دستگیر شدگان گرامی داشت 16 آذر 1386 برای محاکمه به دادگاه انقلاب فراخوانده شد.
نادر احسنی فارغ التحصیل رشته مهندسی منابع طبیعی دانشگاه مازندران، روز 6 اردیبهشت ماه طی احظاریه ای که از طرف شعبه 28 دادگاه انقلاب در یافت کرده است . او می بایست راس ساعت 09:00 مورخه 31 خرداد ماه برای محاکمه به شعبه 28 دادگاه انقلاب مراجعه نماید.
نادر احسنی در تاریخ 11 آذر ماه 1386 از جلوی منزل شخصی پدری خود توسط مامورین وزارت اطلاعات ربوده و به سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین که در کنترل بازجویان وزارت اطلاعات است منتقل شد. آقای احسنی به مدت 68 روز در بند 209 زندان اوین زندانی بود، که 58 روز آن را در سلولهای انفرادی بسر برد. او در طی این مدت تحت وحشیانه ترین شکنجه های جسمی و روحی یازجویان وزارت اطلاعات قرار داشت.
آقای احسنی پس 68 روز در بند بودن با تلاشهای گسترده بین المللی رژیم را وادار به آزادی او و سایر دستگیر شدگان نمود. حسن زارع دهنوی معروف به حسن حداد برای تحت فشار قرار دادن این خانواده آنها را وادار به قرار دادن وثیقه بسیار سنگین 100 میلیون تومانی نمود.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ،به دادگاه فرآخوندن و به محاکمه کشاندن او را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر در ایران است.
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
07 اردیبهشت 1388 برابر با 27 آپریل 2009

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر

http://pejvakzendanyan.blogfa.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
tel.: 0031620720193

دانشجویان نوشیروانی بابل آخرین مهلت رسیدگی به خواسته هایشان را تا پایان امروز اعلام کردند

بسمه تعالی،
همانطور که همگی در جریان هستید 6 دانشجوی دانشگاه که در تاریخ 26 فروردین پس از گذشت 5 روز از اعتصاب غذایشان به احترام اساتید دانشگاه که قصد وساطت بین دانشجویان و مسئولین دانشگاه را داشتند اعتصاب غذای خود را شکستند.در همان روزی که این اتفاق افتاد دانشجویان اعلام کردند که اگر به خواسته های خود نرسند مجددا دست به اعتصاب غذا و تحصن خواهند زد.چرا که وقتی مسئولین دانشگاه به حرف اساتید دانشگاه توجهی ندارند آنگاه حرف دانشجویان در نظر آنها به پشیزی نمی ارزد.
اما مسئولین دانشگاه این حرکت دانشجویان را که نشان دهنده حسن نیت آنها بود را ناشی از ترس آنها در نظر گرفتند گویی با آقایان نمی توان ذره ای درست و منطقی صحبت کرد.دانشجویان 12 روز سکوت کردند و در این 12 روز مسئولین این دانشگاه یا دروغ گفتند یا به دانشجویان توهین کردند و یا از زیربار پاسخگویی به آنها طفره رفتند.ابتدا مقرر کردند جلسه کمیته انضباطی تجدیدنظر در روز یکشنبه 30 فروردین تشکیل می شود و در آن روز بعد از دو ساعت جلسه از دانشجویان خواستند مجددا درخواست تجدیدنظر بنویسند. این در حالی بود که دانشجویان درخواست تجدیدنظر خود را در تاریخ 5 اسفندماه سال گذشته نوشته بودند! با این حال همه دانشجویان درکمتر از چند ساعت مجددا درخواست تجدیدنظر جدیدی نوشتند و به دانشگاه تحویل دادند.جالب اینجاست که دکتر شکری به اساتید گفته بود که این دانشجویان درخواست تجدیدنظر نداده اند!!
سپس دکتر امینی گفتند جلسه کمیته انضباطی در روز چهارشنبه برگزار می شود که مجددا دانشگاه در آن روز جلسه را برگزار نکرد و آن را به دیروز یکشنبه موکول کرد.دیروز هم دانشجویان به سراغ آقای امینی رفتند و ایشان مجددا جلسه کمیته انضباطی را به امروز دوشنبه موکول کرد.امروز که دانشجویان برای چهارمین بار در 8 روز اخیر نزد ایشان رفته اند ایشان این جلسه که فقط دو ساعت از وقت آنها را می گیرد را به هفته آینده موکول کردند. سوالی که اینجا مطرح است این است که واقعا چرا؟ اگر دانشگاه واقعا قصد تخفیف دادن به دانشجویان را دارد چرا هر روز جلسه کمیته تجدیدنظر را به تعویق می اندازد.
دانشجویان با شکستن اعتصاب غذایشان و سکوتشان در این 12 روز حسن نیت خود را به همه ثابت کردند و نشان دادند که ادعاهای واهی مسئولین دانشگاه مبنی بر اغتشاش گری این دانشجویان دروغی بیش نیست. در همین جا اعلام می کنیم اگر مسئولین دانشگاه تا پایان امروز دوشنبه 7 اردیبهشت جلسه کمیته تجدیدنظر را برگزار نکنند نیت آنها بر همه دانشجویان آشکار خواهد شد و دانشجویان از فردا سه شنبه مجددا دست به اعتصاب غذای نامحدود و تحصن خواهند زد.
بسیج دانشجویی نیز با صدور بیانیه ای حرکت حق طلبانه دانشجویان را نوعی حرکت از پیش تعیین شده در جهت التهاب در فضای انتخاباتی خواند.از بسیجی ها می خواهیم خود را بیش از این در نزد افکار عمومی منفور نکنند و در جبهه دانشجویان قرار گیرند نه وابستگان!!
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که خاموشی ما عدم ماست

فعالین دانشجوئی دانشگاه نوشیروانی بابل
7 اردیبهشت 1388

انتشار:
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران







http://pejvakzendanyan.blogfa.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
tel.:0031620720193

۱۳۸۸ اردیبهشت ۶, یکشنبه

اعتراضات زندانیان نسبت به وضعیت اسفبار غذای در زندان اصفهان

بنابه گزارشات رسیده از زندان مرکزی اصفهان،وضعیت غذایی زندانیان به لحاظ کمی و کیفی به نحو بی سابقه ای کاهش یافته است.
در پی کاهش یافتن کیفیت و کمیت غذا ، یکنواخت بود وتقریبا غیر قابل مصرف شدن آن، در روزهای اخیر زندانیان زندان مرکزی اصفهان اقدام به اعتراضاتی نسبت به این مسئله نمودند . شام و ناهار زندانیان سیب زمینی است و هر روز این مسئله تکرار می شود.
نزدیک به یکسال است که گوشت قرمز و سفید و ماهی را از جیره غذائی زندانیان حذف کرده اند. آنها همچنین از میوه و سبزیجات محروم هستند. حذف گوشت قرمز و سفید و ماهی ،سبزیجات و میوه از جیره غذایی زندانیان باعث شده است که زندانیان از سوء تغذیه رنج ببرند و بدن آنها را آسیب پذیر نماید.
شرایط درمان و بهداشت زندانیان اسف بار است و به زندانیان گفته می شود : که ما فقط کسانی را که با پتو از بند بیرون آورده شوند مداوا خواهیم کرد.بهداری زندان فاقد حداقل امکانات است و از اعزام بیماران به خارج از زندان خودیاری می کنند.
وضعیت بهداشتی زندان؛ زندانیان از حداقل امکانات بهداشتی محروم هستند و این مسئله باعث انتشار بیماریهای مختلف در بین بیماران شده است.
شرایط فوق باعث شده است که در سال گذشته خورشیدی بیش از 30 نفر اقدام به خودکشی نمایند که گزارش بعضی از آنها تا به حال به بیرون انتشار یافته است.
در پی اعتراضاتی که در بندهای مختلف زندان مرکزی اصفهان صورت گرفت. روز پنجشنبه 3 اردیبهشت ماه فردی بنام کفاشان مسئول بهداشت و درمان زندان، زندانیان بند 3 را در داخل مسجد واحد 1 جمع نمود و سعی داشت که این مسئله را توجیه نماید.
کفاشان گفت:روزی 100 نفر ورودی، تنها برای هر زندانی 600 تومان بیشتر بودجه نداریم . او اضافه کرد که این بودجه در سال 1384 برای هر نفر 1000 تومان بوده .کفاشان همچنین ادامه داد که بودجه بهداشتی زندان به یک پنجم تقلیل یافته است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،کاهش یافتن کیفیت و کمیت غذای زندانیان ، یکنواخت کردن آن که باعث سوء تغذیه زندانیان شده است و توجیه نداشتن بودجه کافی را محکوم می کند.و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به نقض سیستماتیک حقوق بشر در زندانهای این رژیم است.
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
06 اردیبهشت 1388 برابر با 26 آپریل 2009

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر

http://pejvakzendanyan.blogfa.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
tel.: 0031620720193


۱۳۸۸ اردیبهشت ۵, شنبه

به محاکمه کشاندن عابرین بی گناه برای ایجاد رعب و وحشت

بنابه گزارشات رسیده ،خانم نجیمه شیبانی حدودا 46 ساله برای محاکمه به شعبه 30 دادگاه انقلاب فراخوانده شد.
خانم نجیمه شیبانی در تاریخ 26 دی ماه در میدان انقلاب همراه با 100 نفر دیگر دستگیر شد. او هنگامی که از مراسم ختم به منزل خود باز می گشت همزمان با اعتراضات ضد حکومتی در میدان انقلاب و پارک لاله که در جریان بود مواجه گردید. خانم شیبانی از اعتراضات نه اطلاعی و نه نقشی در آن داشت .آنجا توسط مامورین نیروی انتظامی مورد ضرب و شتم قرار گرفت و دستگیر شد او ابتدا به بازداشتگاه وزرا انتقال داده شد و یک شب را در آنجا بسر برد. سپس همراه با 11 نفر دیگر به بند 209 زندان اوین منتقل شدند و به مدت 3 هفته در بند 209 زندان اوین زندانی بود. خانم شیبانی در طی این مدت تحت بازجوئی ،بازجویان وزارت اطلاعات قرار داشت و در حین بازجوئی مورد بدرفتاری بازجویان قرار گرفت.
خانم شیبانی در تمامی مراحل بازجوئیهای غیر انسانی به آنها اعلام کرده است که او از مراسم ختم باز می گشته و به صورت تصادفی از آنجا عبور می کرده است و هیچ اطلاعی از اعتراضاتی که در آنجا صورت می گرفته را نداشته است.
پس از پیگیریهای مستمر، به خانواده او گفته شد که برای آزادی موقت می بایست 100 میلیون تومان وثیقه قرار دهند در غیر این صورت او تا زمان محاکمه در بازداشت بسر خواهد برد آنها این خانواده را ناچار به گذاشتن چنین وثیقه سنگینی نمودند.
بازجویان وزارت اطلاعات خانواده او را تحت فشار و مورد تهدید قرار دادند که از انتشار خبر دستگیری او خوداری کنند در غیر اینصورت برای خانم شیبانی و خانواده اش گران تمام خواهد شد .
خانم شیبانی 2 اردیبهشت ماه احظاریه ای را دریافت کرده است که در آن نوشته شده او می بایست روز چهارشنبه 9 اردیبهشت ماه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به شعبه 30 دادگاه انقلاب برای محاکمه مراجعه نماید.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،دستگیری و ضرب و شتم عابرین بی گناه ، انتقال آنها به بند 209 ،گرفتن وثیقه های سنگین ، نسبت دادن اتهامات غیر واقعی و به محاکمه کشاندن آنها را محکوم می کند.از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به نقض گسترده حقوق بشر در ایران است.
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
05 اردیبهشت 1388 برابر با 25 آپریل 2009

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر


http://pejvakzendanyan.blogfa.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
tel.: 0031620720193

حالا که بیلان عملی و طبیعی این سی سال را می نگرید چه قضاوتی خواهید داشت ؟

پرسش های حقوقی آقاي كاظميني بروجردي
از رئيس هيئت نظارت و بازرسی حفظ حقوق شهروندی
جناب آوایی
رياست محترم هيئت نظارت و بازرسی حفظ حقوق شهروندی
با سلام و آرزوی خدمتگزاری به خدا و خلق گرفتار و بی پناه ایران
ابتدا می خواستم سئوال کنم شهروند کیست؟ قاعدتاً آن که در این وطن عزیز به دنیا آمده است و شناسنامه ایرانی دارد . و سپس معروض می دارم که این شهروند محق ، حقوقی را دارا است که باید به آن توجه کرد و اینک سئوال دیگرم اين است که چه کسی مسئول تأمین این حقوق مفروضه است ؟ قطعاً حاکمي که مقدرات جامعه را به دست گرفته است، مسئولیت شرعی و ملی و قانونی این بازپرداخت ها را به عهده دارد. با ارزيابي چنین مباحث و مسائلی ، چند دقیقه ایی را با شما مخاطبه می نمایم .
برادر متعهد و وجدان گرا!
حقوقی را که سی سال قبل بنیانگذار این نظام اسلامی به گردن گرفت و به تاریخ معاصر نسل های بعدی این آب و خاک مقدس مدیون گردید و بعد از خود می بایست به جانشینش تفهیم ذمه می کرد و نام نیک در پی می نهاد، همان شعارهایی بود که خود می داد و شعائر عمومی را در تظاهرات سیاسی عصر تأیید می کرد که اساس همه آنها استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود و نيز همکاری کامل با معارضین شاه ، بعد از پیروزی و قبول موجودیت و هویت آنها و احترام به هزینه های اعتباری و انسانی و حقوقی چندین ساله ایشان و همچنین ترسيم مدینه فاضله ای که برای صاحبان واقعی مملکت ، بهشت دنیوی را ایجاد می کرد که در آن ، خبر و اثری از فقر مادی و معنوی و اعتباری نباشد و مردم ، صد درصد بهتر از سیستم شاهنشاهی ، معیشت و مدنیت داشته باشند ! حالا که بیلان عملی و طبیعی این سی سال را می نگرید چه قضاوتی خواهید داشت ؟
آیا می توانید انبوه زندان های مخفی وعلنی ساخته شده در طول این انقلاب اسلامی را انکار کنید؟
آیا وفور سانسور در چاپ کتاب های منتشره با مجوز وزارت ارشاد و خفقان سنگین در جراید کشور، همان آزادی مورد نظر بنیانگذار حکومت دینی است؟
آیا تفتیش عقاید و سلب اختیار در اندیشه و اعتقادات دینی ، مذهبی ، ملی و صنفی ، تضمین استقلال رعیت ایرانی است ؟
آیا حضور چشمگیر و فراگیر و دائمی وزارت اطلاعات در صحنه های خیابانی و مراکز تردد ، تثبيت جمهوریت است ؟
چگونه است که در تمامی ممالک عالم ، اعتراض و تظاهرات روزانه نسبت به عملکرد دولت هایشان آزاد و مشهود است و دائماً از تلویزیون دولتی ایران پخش می شود، اما در این کشور فقرزده و فلاکت بار کسی جرأت ایراد و اعتراض و فریاد ندارد؟ لابد این هم از مظاهر جدید حاکمیت ملت بر سرنوشت خویش است!
آیا اسلامی را که بزرگ این رژیم آورده است، همان اسلام هزار و چهار صد ساله گذشته است که در آن ولایت مطلقه در محدوده خدا و رسول و امامان غدیر بود؟
آیا امامش همان علی ابن ابیطالبی است که در جنگ صفین تسلیم رأی مردمش شد و شمشیر بر زمین نهاد و از انهدام چادر فرماندهی دشمنش صرف نظر کرد و رفراندم مخالفینش را حرمت داد و به حکمیت تحمیلی و ظالمانه و زوری تن داد که منجر به خلع او از خلافت شد؟
آیا یکی از ارکان ولایت تشریعی شیعه ، اجماع نیست ؟
آیا در طول غیبت کبری و شکل گیری مرجعیت شیعي، مراجع شیعی و فقهای معروف و مجتهدین مشهور سلف، مایل و یا حاضر به تشکیل حکومت روحانیون شدند؟
آیا قاعده تساهل و تسامح دینی، مجوز خفقان و خشونت و استبداد را به حکام کنونی داده است؟
چه کسی مسئول خروج دسته جمعی و دائمی ملت از دین آباء و اجدادی خویش است؟
من به عنوان یک پیشوای مذهبی که به گواهی عکس ها و فیلم های جلساتم ، از پایگاه بلند و رسای اجتماعی و اعتباری برخوردار بودم، به جرم اعلان چنین مطالبی چندین سال است که در محبس های مختلف دیکتاتوران مدعی دیانت و جمهوریت ، گرفتار انواع شکنجه های روحی و جسمی و خانوادگی و مالی می باشم. آیا با این حبس ها و تبعيدها می توان جلوی تکرار تاریخ را گرفت ؟
آیا با چنین افعال زشت و قلدر مآبانه ، می خواهند سرنوشت این مردم را تغییر دهند؟
هیهات که پیامبر ما گفت : "الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم ".
اگر این حکومت ، مردمی و بنیادی است، چرا از اجتماع بیش از چند نفر ممانعت می کنند؟
آیا استخدام گسترده در وزارت اطلاعات و ارسال لباس شخصی ها به داخل شهرها علامت اقتدار است؟
کیست که نداند که این همه جار و جنجال بر سر تولیدات موشکی و سلاح های استراتژیکی ، از ترس زوال حاکمیت خودکامه است و اینک این شما و این حقوق شهروندی ما!
با سپاس
سيد حسين كاظميني بروجردي
03 اردیبهشت 1388

انتشار:
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران


http://pejvakzendanyan.blogfa.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
tel. : 0031620720193

۱۳۸۸ اردیبهشت ۴, جمعه

اتمام حجت و گلایه ای از مدافعان آزادی و حقوق بشر

سلام گرمی از سینه سوخته یک زندانی تبعیدي
به شما که درد وطن دارید و رنج دوری از میهن مقدس را چشیده اید
به خاطر دارم سه سال پیش که منزلم در محاصره نیروهای استبدادی بود ، برخی از شما مبارزان، طی تماس تلفنی می گفتید: "از مقوله صنفی خود بیرون بیایید و سخن از عمومیت درگیري های مردمی با دیکتاتوری دینی بگویید".
الآن در موضعی ایستاده ام که هنوز کسی در کمیت و کیفیت آن در داخل و بیرون از کشور نایستاده است، تا جایی که مثل خانم شیرین عبادی هم از ادامه حمایت من ترسیده و از قبول دفاعیات بین المللی این گروگان مدعیان دیانت و جمهوریت ، سر باز زده است.
سال گذشته شیخ علی رازینی ، رئيس تشکیلات ویژه اطلاعات روحانیت و دیوان عدالت اداری، گفت: "هنوز مادر نزاییده کسی را که حملات این چنینی تو را به این نظام کرده و این گونه در برابر ما عرض اندام نموده باشد."
ولی متاسفانه همراهی های آزادی خواهان و عدالت جویان و اصلاح طلبان داخل و خارج، با این سرباز محتضر خدا و خلق و گرفتار استبداد، تاکنون ناکافی بوده و اکثرا تماشاچی های این نبرد ناعادلانه و نابرابر پیشوای مذهبی زندانی با هیات حاکمه جلاد و خون آشام بوده اند.
من که پل های پشت سر خود را خراب کرده ام و با خانواده و نزدیکان و عزیزانم در آغوش آتش ملاهای قسی القلب و فتنه گر و جنایتکار جا گرفته ام و اکنون در موقعیت سکرات روحی و جسمی قرار دارم، توقع نداشتم که نهادهای بین المللی از کنار موضوع من به سردی و سادگی بگذرند و در برابر تاریخ نویسان عصر، میدان را برای دشمنان این آب و خاک معطر و مطهر باز بگذارند، تا هر چه که بخواهند با این جهادگر عرصه سیاست و دیانت و فکرت بکنند.
آیا منکر این حقیقت هستید که من بهترین گزینه برای مقابله با اسلام سیاسی هستم؟
آیا برای افشا کردن ماهیت و موجودیت مذهب دولتی، اینجانب مهمترین سوژه تبلیغی و تحقیقی و اعتقادی و اجتماعی نمی باشم؟
آیا در این سه سال، مخلصانه و صمیمانه و آگاهانه به مصاف ستمکاران آخوندنما نرفتم؟ و بندهای مخفی و مخوف زندان ها را در شهرهای مختلف، طی نکردم؟
چنانچه در دستان اهریمنان خونخوار حکومتی بمیرم و یا تحت تزویر و تضییقات آنها له شوم یا این منادی آزادی بیان و قلم و اندیشه، خفه گردد، تمامی مسئولیت آن را به گردن مجامع حقوقی و قانونی و انسانی جهان می دانم و انهدام این فرصت عظیم و کم نظیر را که به دست آورده ام، معطوف به چهره های سیاسی و اعتقادی به اصطلاح چپ می بینم که از هرگونه حرکت کارآمد و کارسازی دریغ کردند و من را در برابر آدمخواران اسلامگرا، غریب و ضربه پذیر نهاده اند.
از قول من، به تمام آنهایی که دلشان برای این مملکت بیمار و تب دار استعمار دینی می تپد، بگویید که: "نفرین ابدی خالق ایران زمین گریبان گیرشان خواهد شد، مگر آنکه به داد منادیان عشق زیبای وطن برسند و از جان برای رهایی رعیت کتک خورده و مذهب زده، مایه بگذارند".
بسیاری از خواهران و برادران هم وطنم نمی دانند در چه وضعیت بحرانی و اسفناکی قرار داریم و گرنه تاکنون فاتحه خودکامگان مذهبی خوانده شده بود و این وظیفه الهی و مردمی بر عهده کرسی داران مسند خبری و رسانه ای است که حصار اختناق و سانسور حاکم بر کشورمان را بشکافند.

با سپاس و آرزوی بیداری هرچه بیشتر ،
سید حسین کاظمینی بروجردی
4 اردیبهشت 1388


انتشار:
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران


http://pejvakzendanyan.blogfa.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
tel. : 0031620720193


شیوع بیماری انگل روده ای آمیب در مناطقی از تهران

بنابه گزارشات رسیده از بیمارستان تخصصی کودکان فهمیده و مجتمع بیمارستانی 1000 تختخوابی (خمینی) در روزهای اخیر تعداد زیادی از کودکان زیر 5 سال که دچار انگل روده ای آمیب بودند بستری شدند.

گفته می شود که بیماری انگل روده ای آمیب که باعث شیوع بیماری گاستروآنتریت و اسهال خونی می شود و تاکنون تعداد زیادی از کودکان زیر 5 سال مبتلا به این بیماری در بخش اطفال بیمارستان تخصصی کودکان فهمیده و هزار تخت خوابی (خمینی )بستری شدند. این بیماری باعث سوءتغذیه ، کم خونی و از دست دادن آب بدن در افراد به خصوص کودکان زیر 5 سال می شود. شرایط به حدی بحرانی است که در هر 2 بیمارستان جلسه اضطرار تشکیل شده ست

آمارهای که اخیرا در بیمارستان تخصصی کودکان فهمیده ثبت شده است حاکی از آن است که از 111 کودک مبتلا به بیماری آمیب 46 نفر بستری شده اند.آنها از اسهال خونی و کم آبی رنج می بردند.

علت این بیماری مصرف آب آلوده می باشد که گفته می شود آب مناطق شرق و جنوب شرق تهران تصفیه میکربی کافی صورت نگرفته و باعث شیوع چنین بیماری در بین مردم این مناطق شده است

وزارت بهداشت و سازمان آب تا به حال در مورد آلودگی و روش مقابله با آن سکوت کرده است و هیچ اقدامی در جهت اطلاع رسانی عمومی و جلوگیری از شیوع گسترده آن انجام نداده است.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
4 اردیبهشت 1388 برابر با 24 آپریل 2009


http://pejvakzendanyan.blogfa.com

pejvak_zendanyan10@yahoo.com

pejvakzendanyan@gmail.com

tel. : 0031620720193

ناصریان از اعضای هیئت مرک قصد محاکمه خانم کبری بنازاده را دارد



بنابه گزارشات رسیده از بند زنان زندان اوین، خانم کبری بنازاده امیرخیزی 56 ساله در پی پرونده سازی وزارت اطلاعات قصد محاکمه او را دارند.

وزارت اطلاعات علیه خانم کبری بنازاده امیرخیزی اقدام به پرونده سازی نموده و او را به اتهام اقدام علیه امنیت و خروج غیر قانونی از مرز قصد دارد او را روز 15 اردیبهشت در شعبه 28 دادگاه انقلاب توسط محمد مقیسه ای معروف به ناصریان (از اعضای هیئت قتل عام زندانیان سیاسی سال 1367 ) مورد محاکمه قرار دهد .مقیسه ای تا به حال 3 عضو دیگر این خانواده را محاکمه و احکام سنگین و غیر انسانی را علیه آنها صادر کرده است.

خانم کبری بنازاده امیر خیزی در بند 209 زندان اوین یکی از چشمان او دچار خونریزی گردید شرایط چشمان او در حال حاضر نگران کننده است و بینائی او تا حد زیادی کاهش یافته است و خطر از دست دادن بینایش او را مورد تهدید جدی قرار داده است. او همچنان از درمان جدی محروم است.

از طرفی دیگر وضعیت غذای زندانیان بند زنان زندان اوین به لحاظ کیفی و کمی در شرایط اسف باری است. وعده های غذائی زندانیان سیاسی زن و سایر زندانیان اکثرا سیب زمینی است و علاوه بر ناهار و شام آنها صبحانه را هم ناچارا سیب زمینی مصرف نمایند.وعده های تکراری غذا که فاقد پروتین و ویتامین لازم است باعث شده که اکثر آنها دچار سوئ تغذیه و قاعدتا کاهش یافتن مقاومت بدنی آنها شود.

زندانیان سیاسی حمیده نبوی ،کبری بنازاده امیرخیزی و خانم سیلوا هارتونیان در یک سلول در بند زنان اوین زندانی هستند.

محمد مقیسه ای که با نام مستعار ناصریان معروف است در حال حاضر رئیس شعبه 28 دادگاه انقلاب است .او از اعضای هیئت مرک بود و در اجرای قتل عام های زندانیان سیاسی سال 1367 مستقیما نقش داشت. این فرد بخاطر شرکت در قتل عامهای سال 67 که منجر به مرک هزاران نفر شد بعنوان یک جنایتکار علیه بشریت شناخته شده و تا به حال سازمانهای حقوق بشری جهانی این قتل عام را محکوم کردند و خواستار محاکمه و مجازات آمرین و عاملین این جنایت شده اند.

در حال حاضر 2 برادر خانم بنازاده به نامهای حمید و اصغر بنازاده در بند 4 زندان گوهردشت بدلیل دیدار با اعضای خانواده شان در قرارگاه اشرف ،به 2 سال زندان محکوم شدند و در زندان بسر می برند .قبل از این خانم شهلا زرین فر عضو دیگر این خانواده بدلیل دیدار با عزیزانش در قرارگاه اشرف به یک سال زندان محکوم شد که مدتی پیش پس از پایان یافتن محکومیتش آزاد گردید.

لازم به یادآوری است که در تاریخ 27 دی ماه خانم بنازاده همراه با 17 نفر از مادران و پدران و سایر بستگان درجه1 که برای دیدار با عزیزان خود در قرارگاه اشرف عازم عراق بودند. و همگی آنها با داشتن ویزای معتبر عراق و سایر مدارک قانونی و در حالی که در فرودگاه تهران آماده پرواز می شدند مورد یورش مامورین وزارت اطلاعات قرار گرفتند و تمامی آنها دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین منتقل شدند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،دستگیری ،انتقال به سلولهای انفرادی،شکنجه جسمی و روحی ،عدم درمان ،مورد محاکمه قرار دادن و ادامه بازداشت آنها را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار دخالت برای آزادی فوری دستگیر شدگان 27 دی ماه است.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
4 اردیبهشت 1388 برابر با 24 آپریل 2009

وضعیت زندانیان سیاسی فوق به سازمانهای زیر گزارش گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

سازمان دیدبان حقوق بشر


http://pejvakzendanyan.blogfa.com

pejvak_zendanyan10@yahoo.com

pejvakzendanyan@gmail.com

tel. : 0031620720193

۱۳۸۸ اردیبهشت ۳, پنجشنبه

تهدیدات وزارت اطلاعات علیه خانواده های دستگیر شدگان 2 اسفند ماه



بنابه گزارشات رسیده از بند مخوف 209 زندان اوین،خانم فاطمه ضیائی 52 ساله و حامد یازرلو ، 63 روز است که از وضعیت و شرایط آنها هیج خبری در دست نیست.

خانم ضیائی 2 اسفند ماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات به منزلشان دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین منتقل شد. از زمان دستگیری تا کنون از وضعیت وشرایط او هیچ خبری در دست نیست. و تا به حال حتی به او اجازه تماس تلفنی که معمولا تحت نظارت بازجو صورت می گیرد و بصورت کنترل شده و بسیار کوتاه می باشد و تنها از جملاتی دیکته شده مانند اینکه حالم خوب هست و نگران نباشید، صورت نگرفته است. او از بیماری ام. اس رنج می برد و باید در زمانهای تعیین شده داروی خود را مصرف نماید و در غیر این صورت شرایط جسمی او حاد خواهد شد. و از آنجائی که بازجویان وزارت اطلاعات از هر شرایطی برای تحت فشار قرار دادن زندانیان سیاسی استفاده می کنند.تهدید جدی وجود دارد که علاوه بر شکنجه های جسمی و روحی داروهای او را قطع کنند و وی را در شرایط بحرانی قرار دهند و این شیوه تا به حال بطور سیستماتیک علیه زندانیان سیاسی بکار برده شده.

همچنین زندانیان سیاسی حامد یازرلو مهندس هوا و فضا در 2 اسفند ماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 209 منتقل شد . علیرغم گزشت 63 روز ، وضعیت و شرایط او در ابهام کامل است و تا به حال هیچ خبری از او در دست نیست.

خانواده ضیائی و یازرلو و سایر خانواده ها از زمان دستگیری عزیزانشان بارها به دادگاه انقلاب مراجعه کردند ولی تا به حال به آنها اجازه داده نشده که به شعبه 3 امنیت مراجعه کنند . حسینی رئیس شعبه 3 امنیت دادگاه انقلاب از روبرو شدن با این خانواده ها خوداری می کند و دائم به آنها گفته می شود که در جلسه است و جوابهای که از طریق تلفن به خانواده ها داده می شود عبارتند از :هنوز بازجوئی آنها تمام نشده ،ما اطلاع نداریم و در صورت ادامه یافتن سئوالات تلفن را قطع می کنند. وقتی که خانواده ها به بند 209 زندان اوین برای ملاقات کردن و اطلاع یافتن از عزیزانشان مراجعه می کنند با این جواب مواجه می شوند که باید مجوز دادگاه انقلاب را داشته باشند تا بتوانند با عزیزانشان ملاقت کنند. اذیت وآزارها و فشار ها و عدم جواب دادن مشخص به خانواده ها دردادگاه انقلاب به دستور حسن زارع دهنوی معروف به حسن حداد صورت می گیرد.

فردی که در 2 اسفند ماه فرماندهی یورش به منازل را به عهده دشت با نام مستعار علوی است که از سر بازجویان وزارت اطلاعات در بند 209 زندان اوین می باشد و در حال حاضر بازجوئی آنها را به عهده دارد .این فرد در حین بازجوئی رفتاری وحشیانه و غیر انسانی دارد و بازجوئیهای او با شکنجه های روحی و جسمی همراه است. سربازجوی وزارت اطلاعات که با نام مستعار علوی همچنین در طی روزهای اخیر با تماسهای تلفنی خانواده های زندانیان سیاسی را مورد تهدید قرار داده و انها را تهدید به بازداشت نموده است.

کسانی که در یورشهای 2 اسفندماه در شهرهای تهران،کرج و سمنان دستگیر شدند به قرار زیر می باشند: فاطمه ضیائی،مهسا نادری، فاطمه نبوی ،حامد یازرلو،حسن ترلانی،یاسر عرفاتی می باشند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ،ادامه بازداشت زندانیان سیاسی در سلولهای انفرادی ،تحت شکنجه قرار دادن آنها و بی اطلاع نگه داشتن خانواده ها از وضعیت عزیزانشان و تهدید خانواده ها توسط سر بازجوی وزارت اطلاعات را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر خواستار اقدامات عملی برای آزادی آنها است .

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
03 اردیبهشت 1388 برابر با 23 آپریل 2009

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

سازمان دیدبان حقوق بشر


http://pejvakzendanyan.blogfa.com

pejvak_zendanyan10@yahoo.com

pejvakzendanyan@gmail.com

tel. : 0031620720193